وارثین

مرکز تولید و توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی

وارثین

مرکز تولید و توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی

عید سعید فطر مبارک

باسلام و عرض تبریک عید سعید فطر

تابستان و مطالعه

رهبری:

کتابخوانی را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتی می‌خواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتی ایام فراغتی هست، روز جمعه‌ای هست که تفریح می‌کنند، حتماً بخشی از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص دهند. در تابستان‌ها که نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیل‌اند حتماً کتاب بخوانند. کتاب‌هایی را معیّن کنند، بخوانند و تمام کنند. افرادی که کار روزانه دارند مثلاً کارمند اداری، کارگر، کاسب و یا کشاورز هستند وقتی به خانه می‌آیند، بخشی از زمان را گرچه نیم‌ساعت برای کتاب خواندن بگذارند.


چقدر کتاب‌ها را در همین نیم‌ساعت‌ها می‌شود خواند! بنده دوره‌های بیست جلدی و بیست و چند جلدی کتاب را در همین فاصله‌های ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خوانده‌ام. پشت این کتاب‌ها را هم یادداشت می‌کنم که معلوم باشد. شاید صدها جلد کتاب را همین‌طور در این فاصله‌های کوتاه ده دقیقه‌ای خوانده‌ام. بسیاری از افراد را هم می‌شناسم که این گونه‌اند.

بیانات در مصاحبه صدا و سیما، در ششمین «نمایشگاه بین‌المللی کتاب» ۱۳۷۲/۰۲/۲۱


اگر به تاریخ این دویست سال اخیر مراجعه کنید، عظمت کار امام را بهتر درمییابید. من تأکید میکنم که جوانان، این مقطعِ تاریخی را بخوانند. دستگاههای تبلیغی هم حقایقی را که در این مدّت بر سر این کشور آمده، برای مردم تبیین کنند. به نظر من در این خصوص کار کمی شده است.(78/7/9 خطبه های نمازجمعه)

بهای کتاب را جزئی از هزینه‌های ضروری زندگی بدانید.
۷۴/۰۲/۱۸
هرچه ما پیش برویم، احتیاج ما به کتاب بیشتر خواهد شد. این که کسی تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعیِ جدید و نوظهور، کتاب منزوی خواهد شد، خطاست. کتاب روزبه‌روز در جامعه‌ی بشری اهمیت بیشتری پیدا میکند. ابزارهای نوظهور مهمترین هنرشان این است که مضمون کتابها و محتوای کتابها و خود کتابها را راحت و آسان منتقل کنند. جای کتاب را هیچ چیزی نمیگیرد.90/4/29دیدار کتابداران)


باید خرید کتاب ، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.مردم بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی مثل این لوسترها ، میزهای گوناگون ، مبل های مختلف و پرده و... ، به کتاب اهمیت بدهند.اول کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند ؛ بعد که این تأمین شد ، به زواید بپردازند.خلاصه ، باید با کتاب انس پیدا کنند.در غیر این صورت ، جامهة ایرانی به هدف و آرزویی که دارد که حق او هم هست نخواهد رسید.

• مقام معظّم رهبری
• به نقل از کتاب جویبار دائمی ، ص 41. قدر ولایت

حالا که چی؟

حجت الاسلام دکتر خسروپناه در جلسه ای در مسجد شهید توتونچی(ره) به بررسی آسیب های جامعه دینی پرداختند و یکی از این آسیب ها را عدم مطالعه عنوان کردند و گفتند:

امروز وضع مطالعه اسف بار است...

سپس مطالبه کردند که به من از فعالیت هایی که در این زمینه می کنید گزارش دهید...

چرا وضع مطالعه علی رغم تاکیدات فراوان به دلایلی چون گرانی کتاب، وسایل جدید، کمبود وقت، عدم وجود کتاب خوب و مورد نظر، درس و بحث داشتن و...چنین است؟

لطفا اگر سوال یا شبهه ای دارید مطرح کنید در این ارتباط تا در همین محل جواب داده شود...

ضمنا هر نوع خدمات کتاب که طلب کنید را با تمام توان تامین می کنیم ان شاءا...

به زودی مطالبی برای مطالعه بهتر کتاب خریدن و... به حضورتان تقدیم می شود...



سی روز سی گفتار1

سلام

هرچند ماه مبارک 5روز است که شروع شده ولی باز هم تقدیمتان می کنم هر روز جرعه ای از کلام حضرت عشق را:

جرعه اول

معراج مهمان

  فرصت عروج
مسأله اساسی در باب ماه رمضان، این است که بشر -که در میان انواع عوامل و موجبات غفلت از خدا و از راه او محاصره شده و انگیزه‌های گوناگون، او را به‌سمت پایین و تنزل و سقوط میکشاند- فرصتی پیدا کند که در آن بتواند روح را -که روح انسان و باطن بشر، به عروج و اعتلا تمایل دارد- به سمت عروج و اعتلا سوق دهد و به خدا تقرب جوید و به اخلاق الهی، تخلق پیدا کند. ماه رمضان، چنین فرصتی است.

البته غیر از ماه رمضان، فرصت‌های دیگری هم هست. مثلاً همین نمازهای پنج‌گانه، فرصت‌هایی است که ما میتوانیم با استفاده از آن‌ها عروج کنیم؛ خودمان را اصلاح نماییم و زنگارها و پوسیدگی‌ها و غفلت‌ها و بیماری‌های معنوی را از خودمان دور کنیم. نماز، فرصت بسیار خوبی است. شما اگر امتحان نکرده‌اید -که قاعدتاً امتحان کرده‌اید و إن‌شاءاللَّه عمل دائمی شما، همین‌طور باشد- امتحان کنید. توجه بکنید که در حال نماز، اگر متوجه خودتان و کاری که از شما سر میزند باشید، قطعاً بعد از نمازِ شما، با قبل از نمازِ شما متفاوت خواهد بود. شرطش همین است که توجه کنید در حال نماز، مشغول چه کاری هستید.

بهترش این است که اذکار نماز را بفهمید؛ کارِ بسیار آسانی است. نباید بگوییم که ما فارسیزبانیم و نمیتوانیم عبارات عربی را بفهمیم. مجموع عباراتی که در نماز خوانده میشود -از اول تا به آخر- یاد گرفتن آن برای آدم‌های متوسط، یک ساعت هم کار ندارد؛ خیلی آسان است. کتاب‌هایی هم نوشته شده که این‌ها را ترجمه کرده‌اند. اگر به معانی توجه کنید و بفهمید که مضمون این کلمات چیست و در آن‌ها تدبر کنید، البته بهتر است. اگر این مقدار هم ممکن نشد، حداقل وقتی در حال سجده‌اید، بدانید که با خدا حرف میزنید؛ وقتی در حال رکوعید، بدانید که پروردگار عالم را تعظیم میکنید؛ وقتی در حال قرائت و ذکر هستید، بدانید که با چه کسی حرف میزنید. نفس همین توجه، مهم است.

اگر این توجه حاصل بشود و یاد خدا در نماز تأمین گردد -که «و لذکراللَّه اکبر»- این نماز برای شما «معراج‌المؤمن» خواهد بود و شما را عروج خواهد داد. عروج، همین است که شما در باطن خودتان، صفا و لطافت و نورانیت بیشتری را بعد از نماز احساس میکنید.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  دوره بازیابی و بازسازی
انواع عبادات، فرصت‌هایی برای ما هستند؛ لیکن ماه رمضان، یک فرصت استثنایی در دوران سال است. در این سی روز یا بیست و نه روز به‌طور مداوم، غیر از نمازهای موظف پنج‌گانه و نوافلی که همیشه انسان میتواند آن‌ها را بخواند، دعاهایی هست که توجه به آن دعاها و خواندنشان، انسان را نورانیت مضاعفی میبخشد. این دعاها را در اختیار ما گذاشته‌اند. کیفیت حرف زدن و مناجات کردن با خدا را به ما یاد داده‌اند. معین کرده‌اند که چه حرف‌هایی را میشود با خدا زد. بعضی از این جملاتِ ادعیه مأثوره از ائمه علیهم‌السّلام هست که اگر این‌ها نبود، آدم نمیتوانست خودش تشخیص بدهد که میشود با خدا با این زبان حرف زد و این‌طور از خدا خواست و التماس کرد.

علاوه بر این‌ها، همین نفس روزه ماه رمضان است که یک زمینه روحانیت و نورانیت برای روزه‌دار میباشد و او را برای کسب فیوضات الهی، آماده میکند. این، مجموعه ماه رمضان، با نماز و با وظایف مقرره همیشگی و با روزه و با دعاهایش است که اگر شما به این‌ها توجه کنید و تلاوت قرآن را هم به آن اضافه نمایید -که گفته‌اند ماه رمضان، بهار قرآن است- یک دوره‌ی بازسازی و بازیابی و نجات خود از پوسیدگی‌ها و فسادها و امثال این‌ها خواهد بود؛ دوره خیلی مغتنمی است. اصل قضیه این است که ما بتوانیم در ماه رمضان، این سیرِ الیاللَّه را بکنیم و میشود.

گاهی که پس از پایان ماه رمضان، خدمت امام رضوان‌اللَّه تعالیعلیه میرسیدم، برایم محسوس بود که ایشان نورانی‌تر شده‌اند و حرف زدن و نگاه و اشاره و حرکت دست و اظهارنظرشان، با قبل از ماه رمضان فرق کرده است. دوره ماه رمضان، برای یک انسان مؤمن و والا، این‌طوری است. آن‌قدر به او و به قلب و باطنش، نورانیت میبخشد که انسان این را در مشاهده حضوری او حس میکند و از حرف‌زدنش میفهمد که نورانی‌تر شده است. بندگان خدا همین‌طورند. ما باید از این فرصت، خیلی استفاده کنیم.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  دوری از گناه
برای نزدیکی به خدا، اصل قضیه، ترک گناهان است. انجام مستحبات و نوافل و توسلات و دعا و بقیه امور، فرع است. اصل قضیه، این است که انسان از صدور گناه و خلاف از خود، مانع بشود. این، همان تقوا را میطلبد. تقوا و پرهیزگاری، مهمترین -یا بگوییم اوّلی‌ترین- مظهری است که وجود انسان باید داشته باشد. همین است که مانع از گناه انسان میشود. گناه نمیگذارد که انسان، حتّی خود را به لبه دریای عظیم مغفرت الهی برساند و از آن استفاده کند. گناه نمیگذارد که ما حال دعا و توجه پیدا کنیم. گناه نمیگذارد که ما به فکر بازنگری و بازسازی خودمان بیفتیم. کوشش بکنیم از گناه فاصله بگیریم. این، شرط اول قضیه است.

البته گناهان مختلفند؛ گناه‌های گوناگونِ فردی و اجتماعی، گناه‌هایی که به‌وسیله دست یا چشم یا زبان و از طرق گوناگون حاصل میشود. برای افراد مسلمان، شاید گناهان، مخفی نباشد و میدانند که چه چیزی گناه است. آن کسی که دعا هم میخواند، مستحبات را هم انجام میدهد، وظایف شرعیش را هم انجام میدهد؛ اما در کنار آن‌ها، از گناه هم اجتناب ندارد، مثل آن کسی است که در حال سرماخوردگی و تب، هم داروهایی را که ضد سرماخوردگی است و شفابخش است، میخورد و هم از غذاهایی که برای سرماخوردگی مضر است، استفاده میکند. معلوم است که آن داروها، اثر نخواهد کرد. معلوم است که اگر آدم بیمار، آن غذایی که برای او مضر است، آن عملی که برای او زیان‌آور است، به آن‌ها ارتکاب بکند، برای او، دارو اثری نخواهد کرد.

باید زمینه استفاده از رحمت و مغفرت و افاضات معنوی الهی را آماده کرد و آن، با ترک گناه است. لذا شما در دعای کمیل میبینید که امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة والسّلام میفرماید: «اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تحبس الدّعاء» یعنی خدایا! آن گناهانی که دعای مرا حبس خواهد کرد، آن‌ها را بیامرز. گناهان، مانع از اجابت دعا میشود. در همین شب‌ها و سحرها، در دعای شریف ابوحمزه میخوانید: «فرّق بینی و بین ذنبی المانع لی من لزوم طاعتک». خدایا! میان من و گناهم فاصله بینداز؛ آن گناهی که مانع از انجام وظایفم میشود و باعث میگردد که نتوانم خودم را به تو نزدیک کنم. اصل قضیه، مسأله ترک گناه است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  گناه در نظام اسلامی و نظام طاغوتی
مهمترین حُسن یک نظام و حکومت اسلامی در این است که فضا را، فضای گناه‌آلود نمیکند. در نظام‌های طاغوتی، فضا گناه‌آلود است. اگر انسان هم بخواهد گناه نکند، گویی برای او میسور نیست و همه‌چیز، انسان را به طرف گناه سوق میدهد. در نظام اسلامی، این‌طور نیست. در نظام اسلامی، فضا گناه‌آلود نیست. گناهکار هست، در سطوح مختلف و در مشاغل متعدد هم هست، با اختیارات گوناگون هم هست -نه این‌که نیست- اما گناه، ممکن است فقط جاذبه شخصی داشته باشد؛ یعنی هوی و هوس انسان، او را به طرف گناه بکشاند. این نظام، غیر از نظام طاغوتی و شیطانی است که گناه، معیار پیشرفت اجتماعی هم است! در نظام اسلامی، گناه نه فقط معیار پیشرفت نیست، بلکه ضد پیشرفت و ضد ارزش و معیار تنزل است.

گناه از هر کسی که صادر بشود، نباید گفت چون این شخص انجام میدهد، پس اشکالی ندارد، یا لابد اشکالی ندارد. نه، گناه را بایستی شناخت و گناهکار را به‌وسیله‌ی گناه باید شناخت. هر کسی گناه را انجام داد، گناهکار است؛ هر که میخواهد باشد. این تصور غلط است که ما بگوییم چون فلانی این کار را میکند، لابد اشکالی ندارد که میکند؛ اگر اشکال داشت، که نمیکرد. البته حمل بر صحت، ایرادی ندارد؛ بلکه خوب و مستحسن است. در کار همه مؤمنین، انسان باید حمل بر صحت بکند. تا آن‌جایی که ممکن است، نباید حمل بر فساد کرد؛ اما وقتی یک عملِ خلافِ بیّن و واضح از کسی سر زد، هیچ تفاوت نمیکند که این کس، چه کسی باشد. هر کسی باشد، گناه، گناه است؛ بلکه وقتی افراد ممتاز گناه را انجام بدهند، جرم گناه در آن افراد، بیشتر هم خواهد بود.

بنابراین، اصل قضیه، اجتناب از گناه است که باید سعی کنیم در این ماه رمضان، إن‌شاءاللَّه با تمرین و حدیث نفس و ریاضت، گناه را از خودمان دور کنیم. اگر گناه از ما دور شد، آن‌وقت راه برای عروج و پرواز در ملکوت آسمان‌ها ممکن خواهد شد و انسان خواهد توانست، آن سیرِ معنوی و الهی و آن طیرانِ معین‌شده برای انسان را انجام بدهد؛ اما با سنگینی بار گناه، چنین چیزی ممکن نیست. این ماه رمضان، فرصت خوبی برای دور شدن از گناه است.
سخنرانی در دیدار با مردم در روز یازدهم ماه مبارک رمضان؛ 18/01/69

منبع: تارنمای دفتر معظّم له

سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم

سلام

این روزها سعی کنیم سخنان رهبری را بفهمیم و...

داشتم دنبال صحبتی از رهبری که گمانم در دیدار مسئولین ارشاد در دولت خاتمی داشتند می گشتم که متاسفانه پیدا نکردم متاسفانه آرشیو خوبی از آن دوران در فضای مجازی نیست مشابه این اتفاق برای فیلم مصاحبه خاتمی با سی ان ان در بدو شروع کارش بود که سخنان عجیبی در آن می گوید ولی هرچه گشتم نیافتم و با این فقر منبع خطر بزرگ تحریف و تاویل به شدت ما را تهدید می کند و باید منتظر کارهایی از جانب روزنامه کیهان بدلیل دسترسی به این منابع و کتبی مثل شاهد عینی بدلیل مصاحبه صریح با اهالی انقلاب بود...

به هرحال آن مطلب را نیافتم آن مطلب این بود که: سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم...

مشابه این صحبت را رهبری در دیدار مورخ84/6/8با هیئت دولت دارند که در ذیل می آید در ادامه  سخنان وحید جلیلی آورده شده است که قرابت زیادی با این مطلب دارد این سخنرانی در تاریخ92/4/3در افتتاحیه مجمع نوشت افزار ایرانی- اسلامی انجام شده است:


اشکالی که ما همواره به بخش‌های فرهنگی داشته‌ایم، این بوده که به نقشِ خودشان به عنوان یک دولت اسلامی در صحنه‌ی کارزار فکری درست عمل نمی‌کنند. کارزار فکری باید باشد؛ منتها کارزار فکری عملاً به این شکل درنیاید که ما به قول سعدی، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکری که حق می‌دانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایی می‌خواهند، سر جوانهای ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید. ما به تجربه دریافته‌ایم که آن‌جایی‌که سخن حق با منطق و آرایش لازمِ خودش به میدان می‌آید، هیچ سخنی در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.



سخنرانی وحید جلیلی درباره سانسور شخصیت‌های الگوی اسلامی:
بیلبورد ضدآمریکایی در تهران ممنوع؛ تولید فیلم ضدایرانی در امریکا آزاد!/ اولویت اول جبهه فرهنگی انقلاب باید مقابله با جریان وسیع سانسور باشد

گروه فرهنگی - رجانیوز: وحید جلیلی هفته گذشته در مراسم افتتاحیه مجمع نوشت افزار ایرانی-اسلامی طی سخنانی با اشاره به فرازی از خطبه سی وچهارم نهج البلاغه  نکاتی را پیرامون شرایط جنگ نرم  و وضعیت مدیریت فرهنگی  متذکر شد که بخشی از  آن را از نظر می گذرانید:

"تکادون ولا تکیدون". امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می‌فرماید که برایتان برنامه‌ریزی می‌کنند و شما برنامه‌ریزی نمی‌کنید. "و تنتقص اطرافکم و لا تمتعضون"، ریزشها را می‌بینید و سر غیرت نمی‌آیید. به نظرم شرایط امروز ما است. این فراز خطبه سی و چهار نهج البلاغه دقیقاً شرایط امروز به خصوص مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی است. تکادون و لا تکیدون و تنتقص اطرافکم و لا تمتعضون. آخرش هم حضرت می‌فرماید، غلب والله المتخاذلون. قسم جلاله امیرالمؤمنین است. امیرالمؤمنین قسم جلاله می‌خورد. غلب والله المتخاذلون. می‌گوید اگر همدیگر را یاری نکردید، اگر دست در دست هم ننهادید، اگر برنامه‌ریزی درست نکردید، سنت عالم بر این است که مغلوب خواهید شد. 

وضعیت مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی وضعیت بدی است و این ربطی به یک جناح هم ندارد. منحصر به این جناح و آن جناح و اصلاح‌طلب و اصولگرا هم نیست. نه. الحمدلله جناح ها  در ضعفهای مدیریت فرهنگیشان یک وجه مشترک خیلی وسیعی دارند. از اصولگرای اصولگرایش تا اصلاح‌طلب اصلاح‌طلبش در حوزه فرهنگی متأسفانه در بسیاری از حوزه‌ها، در کم‌کاریها، در بی‌همتی‌ها، در بی‌مسؤولیتی‌ها مثل هم هستند.

اسارت در مانور! با مانور به جایی نمی‌رسیم

اگر  یک عده به اسم فعال فرهنگی و مدیر فرهنگی و….، فقط به مانور فرهنگی دادن و نمایش فرهنگی دادن عادت بکنند، مطمئن باشید در همان مانورشان هم اسیر دشمن فرضی خواهند شد!

 ما نیازمند عملیاتهای واقعی میدانی جدی فراگیر فرهنگی هستیم. در این قضیه نوشت افزار هم این نهضت را باید امواج مردمی بیاید و راه بیندازد. خوشبختانه دوستان با قطع امید از بسیاری از فضاهای رسمی دارند به سمت دوستانی می‌روند که در بازار هستند. شما در بازار می‌روید و می‌بینید کلی آدم مؤمن وجود دارند. کسی نبوده که اینها را توجیه بکند. کسی نبوده که یک بار اینها را صدا بکند و یک جلسه بگذارد و یک بار با اینها حرف بزند. در ده سال گذشته یک بار شورای عالی انقلاب فرهنگی، ارشاد، سازمان تبلیغات یک بار همینهایی را که هستند دعوت بکند و اینها را توجیه کند. مشارکت آنها را بطلبد. بعد ببیند که می‌آیند یا نمی‌آیند.

  این کارها نشده. کارهای خیلی ساده نشده. نه کارهای پیچیده. نه کارهای عجیب و غریب. کار خیلی خیلی ساده‌ای که قابل انجام بوده، در مدیریتهای کارتابلی فرهنگی جمهوری اسلامی انجام نمی‌شود. پشت میزهای شان می‌نشینند و هی کارتابل را ورق می‌زنند. فکر کردند که با گزارش دادن آنها فرهنگ خوب می‌شود یا بد می‌شود. 

عملیات لوازم التحریر ایرانی-اسلامی یک عملیاتی است که به نظرم شاید به یک تعبیر بشود گفت یک عملیات خط‌شکنانه است. یعنی اگر خط در اینجا بشکند، در خیلی از حوزه‌های دیگر خواهد شکست. یعنی به دنبال آن مجموعه صنایع فرهنگی جمهوری اسلامی می تواندفعال شود.

شما در هر عرصه‌ای دست بگذارید، می‌بینید که رقبا به شدت فعال هستند. به شدت دارند برنامه‌ریزی می‌کنند. چشم‌هایمان را که نمی‌توانیم ببندیم. بالاخره ما وارد یک چالش عظیم تمدنی با غرب مستکبر شده‌ایم. آنها که ما را به حال خودمان رها نمی‌کنند. تکادون.ما آماج  کید و برنامه ریزی آنها هستیم. کید دارند. برنامه دارند.

بیلبورد ضدآمریکایی  ممنوع؛  فیلم ضدایرانی  آزاد! 

به قول یکی از دوستان ؛  شما اینجا بخواهید یک بیلبورد بالا ببرید، سریع برخورد می کنند و  پایینش  می کشند. اما هالیوود راجع به اشغال تهران فیلم سینمایی می‌سازد! با بهترین توزیع. الآن نگاه می‌کردم. این هفته در صدر فیلمهای پرفروش آمریکا است: روبوکاپ.

آنها با حمایت کامل همه دستگاههایشان راجع به اشغال تهران فیلم می‌سازند، اینجا شما یک بیلبورد بخواهید بالا ببرید، هزار جور فشار شروع می‌شود که شما حق نداری علیه آمریکا یک بیلبورد بالا ببری!و بگویی آمریکایی ها صداقت ندارند! آن طرف راجع به اشغال جمهوری اسلامی  فیلم سینمایی می‌سازد! سربازهای آمریکایی توی خیابان های تهران  راه می‌روند و زن و مرد ایرانی را متوقف می‌کنند. آنها را بازرسی بدنی می‌کنند.

این است وضعیت مدیریت فرهنگی ما  در جنگ نرم!این طرف سنگ ها را می بندد آن طرف سگ ها را گسیل می کند.هماهنگی کامل!

 در این فضای جنگ واقعی فرهنگی، حالا می‌فهمیم که آقا آن جملاتی که در دیدار با خبرگان در اواخر سال گذشته فرمودند و بعد در سخنرانی مشهدشان دوباره تأکید کردند چه عمقی دارد:" نگذارید جناح مؤمن انقلابی  فرهنگی کشور منزوی بشوند."

اولویت اول جبهه فرهنگی :مقابله با جریان وسیع سانسور 

 اهمیت جناح مؤمن فرهنگی کشور در چیست؟ این جناح، این جریان فرهنگی فعال مؤمن که سرسپرده هیچ گروه و هیچ جناح سیاسی با هیچ تابلویی هم نیست، بزرگترین جریان ضد سانسور در ایران است. بزرگترین جریان ضد فیلتر در ایران است. چرا؟ به خاطر این که الآن جریان فرهنگی غرب و جریان فرهنگی غربزده، تمام تلاششان در این است که در فرهنگ کشور ما سانسور اعمال بشود و بسیاری چیزها فیلتر بشود. 

هرآنچه که بر خلاف منافع و مصالح غرب است باید فراموش بشود.  قهرمانهای این ملت  چرا در آینه سینمای ما، تئاتر ما، نشر ما، لوازم التحریر ما، محصولات فرهنگ عمومی ما، چرا اینها سانسور می‌شوند؟ چرا اینها فیلتر می‌شوند؟ چون یک جریانی اراده کرده است که این کشور نباید از ظرفیتهای فرهنگی خودش، ظرفیتهای بزرگ تاریخی تمدنی انقلابی خودش بهره‌مند بشود. 

جناح فرهنگی مؤمن و انقلابی بزرگترین جریان ضد سانسور است که با حداقل امکانات در برابر دشمنان فرهنگ این کشور که می‌خواهند مهم ترین و بزرگترین  افتخارات ما را، شخصیتهای ما را، ماجراهای ما را، واقعیتهای کشور ما را سانسور بکنند ایستاده اند و دارند با سانسور مبارزه می‌کنند. اگر چه اسمشان را بگذارند ما جریانهای آزاداندیش هستیم، روشنفکر هستیم. 

انشاءالله حرکتهایی که جناح مؤمن فرهنگی در اقصی نقاط کشور آغاز کرده‌اند و بحمدالله روز به روز تجربه آنها دارد بیشتر می‌شود، روز به روز پختگی آنها در مسیر حرکت دارد بیشتر می‌شود، امیدوارم اینها تثبیت بشود و انشاءالله گام به گام و مرحله به مرحله و سال به سال ما به خصوص در حوزه فرهنگ عمومی ببینیم که به موفقیتهای بیشتری در جهت ارتقای فرهنگ دینی و انقلابی ایران اسلامی دست پیدا ‌کنیم.«منبع رجانیوز»


و نمونه های دیگر:

برخورد با هفته نامه 9دی و عدم برخورد با نشریات هتاک با اصول نظام جمهوری اسلامی

درخواست برخورد با جوانان شایسته سازنده مستند من روحانی هستم

تلاش برای رفع فیلتر فیسبوک و فیلتر سخنان آیت ا...جنتی در برنامه شناسنامه

عدم راهیابی به بخش مسابقه جشنواره فجر و ایضا مشکلات اکران فیلم تحسین برانگیز شیلر143

دعوت از شاعر هتاک به امام خمینی

عدم تمایل برای برگزاری جشنواره ضدصهیونیستی افق نو

جلوگیری از نمایش بنرهای صداقت آمریکایی

با جستجو در فضای مجازی توضیحی در مورد هریک از این موارد خواهید یافت.


و در آخر مطلب اساسی:

آنچه که امروز میخواهم عرض کنم به‌طور خلاصه و در یک جمله ــ عبارت است از اینکه ملّت ایران باید خود را قوی کند؛ این حرف من است...

امّا آنچه نقطه‌ی مهم‌تر عرض من است، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است. من میخواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی میکنند، با اراده‌ی خودشان، با انگیزه‌ی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه میتوانند به‌طور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است. علاوه‌ی بر اینها، مَراجع فرهنگی. مَراجع فرهنگی یعنی چه کسانی؟ یعنی علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهّد، اینها نگاه نقّادانه خودشان را نسبت به اوضاع فرهنگی کشور همچنان داشته باشند و تذکّر بدهند. البتّه من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمت‌زنی و جنجال‌آفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم. اعتقاد من این است که مجموعه‌ی انقلابی کشور ـ که بحمدالله تعداد بی‌شماری از آنها در بین جوانهای ما، در بین صاحب‌نظران ما، اساتید ما، بزرگان ما، تحصیل‌کرده‌های ما حضور دارند ـ میتوانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند، نقّادی کنند. نقاط ضعف را و نقاط منفی را به رخ ما مسئولین بکشانند. گاهی میشود که مسئول، متوجّه نیست چه دارد میگذرد در متن جامعه، امّا آن جوان در متن جامعه است، او میفهمد؛ آن عزم ملّی و مدیریّت جهادی که عرض کردیم در زمینه‌ی فرهنگ، این است.

(سخنرانی در اولین روز سال جدید در حرم رضوی)

به دنبال عقیده درست در باب مهدویت2

سلام

صحبت خوبی پیرامون مطلب قبلی به دنبال عقیده درست در باب مهدویت در وارثین پیش اومد و برخی مطالب روشن شد...شمام اگه دوست داشتین با هم همکلام بشیم استفاده می کنیم...

این یه مطلب ذیگه در کنار اون مطلبه قبلیه  که از کتاب ارزشمند « آفتاب در سایه » انتخاب شده که به برخی از سخنان رهبری پیرامون امام عصر (عج) می پردازه. این مطلب قسمتی از سخنرانی مورخ22اسفند68هست که به مناسبت عید15شعبان ایراد شده است:


ارتباط قلبی یکایک مردم مؤمن با مقام ولایت عظمی و ولىّ‌اللَّه اعظم، یکی از برکاتی است که از مشخص بودن مهدی موعود(عجّل‌اللَّه‌تعالیفرجه‌الشّریف) در عقیده‌ی مردم ما ناشی میشود. ما علاوه بر اعتقاد به اصل وجود مهدی و این‌که کسی خواهد آمد و دنیا را از عدل و داد پُر خواهدکرد، شخص مهدی را هم میشناسیم و نام و کنیه و پدر و مادر و تاریخ ولادت و کیفیات غیبت و اصحاب نزدیک و حتّی بعضی از کیفیات هنگام ظهور او را نیز میدانیم. اگرچه آن شخصیت درخشان و خورشید تابان را در بیرون و محیط زندگی خود نمیبینیم و او را تطبیق نمیکنیم، اما معرفت به حال او داریم.


رابطه‌ی بین شیعیانی که این اعتقاد را دارند، با مقام ولایت و مهدی موعود، یک رابطه‌ی دایمی است و چه‌قدر خوب و بلکه لازم است که یکایک ما، قلباً هم این رابطه را با توجه و توسل و حرف زدن با آن حضرت حفظ کنیم. طبق همین زیاراتی که وارد شده و بعضاً مأثور است و به احتمال زیاد به خود معصوم(ع) مستند می‌باشد، این رابطه‌ی قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان(عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و دارای آثاری است؛ زیرا امید و انتظار را به طور دایم در دل انسان زنده نگه میدارد.ص12

اینم یه نمونه؛ حتما گوش کنید. برای شادی روحش صلوات


دنبال عقیده درست در باب مهدویت

سلام

داشتم مطلبی در مورد ضرورت مناجات با امام عصر(عج) رو در تارنمای رهبری جستجو می کردم به مطلبی برخوردم که بسی جای تامل داشت حقیقتا ما نیازمند بازبینی اعتقادات و کلاممان در مورد امام زمان(عج) هستیم...

ما نیازمند بازخوانی اندیشه ی کسی هستیم که او را امام خامنه ای می خوانیم و در پس نامش صلوات می فرستیم ولی نسبتی که باید با اندیشه اش نداریم...

این مطلب را که در تاریخ25آذر ماه76در دیدار با جمعی از اقشار مردم فرموده اند بخوانید اگر دوست داشتید این مطلبو از تارنمای معظّم له که به مناسبت15شعبان ایراد شده گوش دهید و نه فقط گوش...

گوشه ای از سخنرانی ایشان:


اینکه بگویند امام زمان می آید و کارها را درست می کند خراب کردن عقیده به امام زمان است

...اعتقاد به مهدویّت و به وجود مقدّس مهدی موعود ارواحنافداه، امید را در دلها زنده می‌کند. هیچ‌وقت انسانی که معتقد به این اصل است، ناامید نمی‌شود. چرا؟ چون می‌داند یک پایان روشنِ حتمی وجود دارد؛ برو برگرد ندارد. سعی می‌کند که خودش را به آن برساند.

 

پس، عقیده این است. البته وقتی نتوانستند این عقیده را از مردم بگیرند، می‌کوشند آن را در ذهنهای مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چگونه است؟ به این صورت است که بگویند امام زمان می‌آید و همه کارها را درست می‌کند! این، خراب کردن عقیده است. این، تبدیل کردن موتور محرّکی به یک چوب لای چرخ است؛ تبدیل کردن یک داروی مقوّی، به یک داروی مخدّر و خواب‌آور است.

 
امام زمان می‌آید انجام می‌دهد، یعنی چه؟! امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمی‌شود شروع کرد! جامعه‌ای می‌تواند پذیرای مهدی موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگی و قابلیت باشد، والّا مثل انبیا و اولیای طول تاریخ می‌شود. چه علّتی داشت که بسیاری از انبیای بزرگ اولی‌العزم آمدند و نتوانستند دنیا را از بدیها پاک و پیراسته کنند؟ چرا؟ چون زمینه‌ها آماده نبود. چرا امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام در زمان خودش؛ در همان مدّت کوتاه حکومت با آن قدرت الهی، با آن علم متّصل به معدن الهی، با آن نیروی اراده، با آن زیباییها و درخشندگیهایی که در شخصیت آن بزرگوار وجود داشت و با آن توصیه‌های پیامبر اکرم درباره او - نتوانست ریشه بدی را بخشکاند؟
 
خودِ آن بزرگوار را از سر راه برداشتند! «قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله(2)». تاوان عدالت امیرالمؤمنین، جان امیرالمؤمنین بود که از دست رفت! چرا؟ چون زمینه، زمینه نامساعد بود. زمینه را نامساعد کرده بودند. زمینه را زمینه دنیاطلبی کرده بودند! آن کسانی که در اواخر یا اواسط حکومت علوی مقابل امیرالمؤمنین صف‌آرایی کردند کسانی بودند که زمینه‌های دینیشان زمینه‌های مستحکم و مادّه غلیظِ متناسبِ دینی نبود. عدم آمادگی، این‌طور فاجعه به بار می‌آورد!
 
آن وقت اگر امام زمان علیه‌الصّلاةوالسّلام در یک دنیای بدون آمادگی تشریف بیاورند، همان خواهد شد! باید آمادگی باشد. این آمادگی چگونه است؟ این، همانی است که شما نمونه‌هایی از آن را در جامعه خودتان مشاهده می‌کنید. امروز در ایران اسلامی چیزهایی از درخشندگیهای معنوی وجود دارد که در هیچ‌جای دنیا نیست.

روز مبعث2

سلام

دیروز داشتم از کتاب انسان 250ساله قسمت پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلّم رو می خوندم چند تا مطلب در اوردم که با هم بخونیم قسمت اولشو در مطلب قبلی گذاشتم اینم یه قسمت دیگه اگه شد باز هم می ذارم...

در این کتاب در این قسمت که مربوط به بعد از جنگ احد است آمده:



پس از هر نصرت از دشمن غافل نشویم دشمنی دشمن ادامه دارد

بعد از آنی که نصرت و پیروزی الهی در جنگ بدر به فضل و رحمت الهی و به همت مسلمانان نصیب رزمندگان اسلام شد، دشمن که به این زودی دست از دشمنی برنمی داشت جنگ احد را تدارک دید. در جنگ احد در اول کار، مسلمان ها به خاطر اتحاد و اتفاق، باز هم صف دشمن را شکست دادند. اما بعد از آنی که به پیروزی زودرس نائل شدند، آن پنجاه نفری که مامور بودند شکاف کوه را از دسترس دشمن محافظت بکنند برای اینکه از غنیمت جمع کردن عقب نیفتند ماموریت خود را رها کردند و به محل جمع غنائم و به صحنه تجمع غفلت انگیز مسلمانان، آنها هم ملحق شدند.

فقط ده نفر از مسلمانان مامور شکاف کوه، آنجا ماندند و وظیفه خود را انجام دادند؛ اما دشمن این فرصت را پیدا کرد که از پشت، کوه را دور بزند و از شکاف و منفذی که نگهبان کافی نداشت به مسلمانان حمله کند. این حمله برای مسلمانان گران تمام شد، اسلام شکست نخورد، اما پیروزی اسلام اولا دیرتر شد، ثانیا جان سرداران شجاع و عزیزی مانند حمزه سیدالشهداء در این راه قربانی شد.

عبرت هایی از این واقعه

خدای بزرگوار مسلمانان را به عبرت و تامل دعوت می کند، می فرماید ما وعده ی خودمان را عمل کردیم، گفته بودیم که شما بر دشمن پیروز خواهید شد و شدید، اما بعد از آنی که این سه خصوصیت و سه خصلت در شما پدید آمد، ضربه ی آن را خوردید.

این سه خصوصیت و سه خصلت عبارتند از:

اولا« تنازعتم فی الامر» با همدیگر اختلاف کردید، وحدت کلمه و وحدت صفوف را به هم زدید،

ثانیا« فشلتم» سست شدید، آن شور و حماسه و آمادگی و کمر بستگی و پا در رکابی اول را از دست دادید.

ثالثا « عصیتم» از فرمان پیغمبر و رهبر و آن کسانی که مسئول اداره امور شما بودند اجتناب ورزیدند و سر باز زدید.

این سه صفت که در شما پیدا شد، دشمن این مجال را پیدا کرد که از پشت بر شما ضربه وارد کند و عزیزترین فرزندان اسلام به خون و شهادت و در بستر افتخار افتاد، و عالم اسلام از ناحیه از دست دادن یک چنین شخصیتی خسارت کرد.

صص42و43کتاب انسان250ساله/موسسه جهادی

................................................

برداشت هایی از این مطلب

1- در قسمت اول آمده است: « دشمن که به این زودی دست از دشمنی برنمی داشت» شاید بشود گفت دشمن دست از دشمنی برنمی دارد با یک شکست؛ و دوباره تدارک می کند و همیشه باید آماده بود و این در قسمت دوم مطلب واضح است شاید فشلتم اشاره دارد عاملش غفلت و دست کم گرفتن دشمن است.

2- در جایی دیگر آمده است: « مسلمان ها به خاطر اتحاد و اتفاق صف دشمن را شکست دادند» یک عامل اساسی در مبارزه وحدت و اتفاق هست باز هم در ادامه بر طبق آیه قرآن می فرماید تنازعتم.

3- جمع کردن غنائم:

استاد مطهری در کتاب ارزشمند نهضت های اسلامی می فرمایند: انحراف انگیزه ها – از نظر استاد این آفت از نوع معنی است ، از نوع تغییر جهت دادن اندیشه ها و نیتها است . اگر مصلحان اجتماع در جریان اقدامات خود اخلاص و قصد خدمتگزاری را از دست دهند در حقیقت کار آنان ضد خود تبدیل شده است. همه می دانیم که پاک نگهداشتن اندیشه و نیت در مراحل نفی و انکار که همه سرگرمی ها درگیری با دشمن بیرونی است آسان تر است ( اما ) همین که نهضت به ثمر رسید و نوبت سازندگی و اثبات ، که ضمنا پای تقسیم غنائم هم در میان است ، برسد حفظ اخلاص بسی مشکل تر است و این سنت لایتغیر خداست که هر ملتی از درون و از جنبه اخلاقی تغییر کند و عوض شود ، خداوند متعال سرنوشت آنان را تغییر دهد.

4- آمده است:« اسلام شکست نخورد، اما پیروزی اسلام اولا دیرتر شد، ثانیا جان سرداران شجاع و عزیزی مانند حمزه سیدالشهداء در این راه قربانی شد.»

این مسئله مسئله ی مهمی اگر ما قبول کردیم که اسلام علی رغم میل بدخواهان جهان گیر خواهد شد.
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ

لذا آمده است که:اسلام شکست نخورد.

پس ما برای چه تلاش می کنیم؟

شاید قسمتی اش اینجاست که:

«اما پیروزی اسلام اولا دیرتر شد، ثانیا جان سرداران شجاع و عزیزی مانند حمزه سیدالشهداء در این راه قربانی شد.»

یعنی پیروزی دیرتر می شود. ثانیا کشته می شوند افرادی حالا اینجا عاقبت به خیر ولی برخی جاها عاقبت به شر یا همان ریزش ها.


5- شاید بشود گفت عصیتم عامل اصلی است چرا چون اختلاف و سستی با فرمان برداری از رهبر نباید حادث شود پس می توان با وحدت حول رهبر جامعه و همچنین سماجت و اصرار و پای کار صحبت های او بودن به همه چیز رسید. این رمز پیروزی ماست اگر رهبری در این وضعیت خطیر به جهات مختلف و اول از همه این «امروز جهان درگیر تحولات اساسی است، این را نمیشود منکر شد» اگر می فرمایند: مدیریت جهادی، اقتصاد و فرهنگ، تحدید نسل، مبارزه و...

اگر می خواهیم پیروزی سریع تر شود و ما شمشیزن جبهه حق باشیم باید خود را گره بزنیم به رهبر جامعه. نه شعاری نه صوری نه ...

روز مبعث1

سلام

روز عید مبعث بر شما مبارک باد.


مطالبی که در پی می آید از کتاب ارزشمند انسان250ساله انتخاب شده اند اگر فرصت کردید این کتاب را خریداری کنید و به مناسبت های شهادت و ولادت اهل بیت مطالعه کنید هر قسمت مربوط به آن معصوم را.


پیامبر من اینگونه است:


سرعت عمل

پیغمبر در رفتار خود مدبرانه عمل کرد و سرعت عمل داشت. نگذاشت در هیچ قضیه‌ای وقت بگذرد.


شرطی برای اثرگذاری عمیق تر و فراگیرتر


قناعت و طهارت شخصی داشت و هیچ نقطه ضعفی در وجود مبارکش نبود. او معصوم و پاکیزه بود؛ این خودش مهمترین عامل در اثرگذاری است. ما باید یاد بگیریم؛ مقدار زیادی از این حرفها را باید به بنده بگویند؛ من باید یاد بگیرم؛ مسؤولان باید یاد بگیرند. اثرگذاری با عمل، به مراتب فراگیرتر و عمیقتر است از اثرگذاری با زبان.


صریح و قاطع و کار سیاسی دقیق

او قاطعیت و صراحت داشت. پیغمبر هیچ وقت دو پهلو حرف نزد. البته وقتی با دشمن مواجه می‌شد، کار سیاسیِ دقیق می‌کرد و دشمن را به اشتباه می‌انداخت. در موارد فراوانی، پیغمبر دشمن را غافلگیر کرده است؛ چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ سیاسی؛ اما با مؤمنین و مردم خود، همیشه صریح، شفّاف و روشن حرف می‌زد و سیاسی‌کاری نمی‌کرد و در موارد لازم نرمش نشان می‌داد؛ مثل قضیه‌ی عبداللَّه‌بن‌ابیّ که ماجراهای مفصّلی دارد.


هرگز پیمانش را نقض نکرد

او هرگز عهد و پیمان خودش را با مردم و با گروههایی که با آنها عهد و پیمان بسته بود - حتّی با دشمنانش، حتّی با کفّار مکه - نشکست. پیغمبر عهد و پیمان خود را با آنها نقض نکرد؛ آنها نقض کردند، پیغمبر پاسخ قاطع داد. هرگز پیمان خودش را با کسی نقض نکرد؛ لذا همه می‌دانستند که وقتی با این شخص قرارداد بستند، به قرارداد او می‌شود اعتماد کرد.


اهل تلاش و تضرّع

از سوی دیگر، پیغمبر تضرّع خودش را از دست نداد و ارتباط خود را با خدا روزبه‌روز محکمتر کرد. در وسط میدان جنگ، همان وقتی که نیروهای خودش را مرتّب می‌کرد، تشویق و تحریض می‌کرد، خودش دست به سلاح می‌برد و فرماندهیِ قاطع می‌کرد، یا آنها را تعلیم می‌داد که چه کار کنند، روی زانو می‌افتاد و دستش را پیش خدای متعال بلند می‌کرد و جلوِ مردم بنا می‌کرد به اشک ریختن و با خدا حرف زدن: پروردگارا ! تو به ما کمک کن؛ پروردگارا ! تو از ما پشتیبانی کن؛ پروردگارا ! تو خودت دشمنانت را دفع کن. نه دعای او موجب می‌شد که نیرویش را به کار نگیرد؛ نه به کار گرفتن نیرو، موجب می‌شد که از توسل و تضرّع و ارتباط با خدا غافل بماند؛ به هر دو توجه داشت.


او هرگز دچار تردید و ترس نشد

او هرگز در مقابل دشمن عنود دچار تردید و ترس نشد. امیرالمؤمنین - که مظهر شجاعت است- می‌گوید هر وقت در جنگها شرایط سخت می‌شد و - به تعبیر امروز ما - کم می‌آوردیم، به پیغمبر پناه می‌بردیم. هر وقت کسی در جاهای سخت، احساس ضعف می‌کرد، به پیغمبر پناه می‌برد.


عمل ده ساله و کار صدساله

او ده سال حکومت کرد؛ اما اگر بخواهیم عملی را که در این ده سال انجام گرفته، به یک مجموعه پُرکار بدهیم تا آن را انجام دهند، در طی صد سال هم نمی‌توانند آن همه کار و تلاش و خدمت را انجام دهند. اگر ما کارهای امروزمان را با آنچه که پیغمبر انجام داد، مقایسه کنیم، آنگاه می‌فهمیم که پیغمبر چه کرده است. اداره آن حکومت و ایجاد آن جامعه و ایجاد آن الگو، یکی از معجزات پیغمبر است.


مردم ده سال با او شب و روز زندگی کردند

مردم ده سال با او شب و روز زندگی کردند؛ به خانه‌اش رفتند و او به خانه‌شان آمد؛ در مسجد با هم بودند؛ در راه با هم رفتند؛ با هم مسافرت کردند؛ با هم خوابیدند؛ با هم گرسنگی کشیدند؛ با هم شادی کردند. محیط زندگی پیغمبر، محیط شادی هم بود؛ با افراد شوخی می‌کرد، مسابقه می‌گذاشت و خودش هم در آن شرکت می‌کرد. آن مردمی که ده سال با او زندگی کردند، روزبه‌روز محبت پیغمبر و اعتقاد به او در دلهایشان عمیقتر شد.


عزت عزت عزت

وقتی در فتح مکه، ابوسفیان مخفیانه و با حمایت عبّاس - عموی پیغمبر - به اردوگاه آن حضرت آمد تا امان بگیرد، صبح دید که پیغمبر وضو می‌گیرد و مردم اطراف آن حضرت جمع شده‌اند تا قطرات آبی را که از صورت و دست ایشان می‌چکد، از یکدیگر بربایند! گفت: من کسری‌ و قیصر - این پادشاهان بزرگ و مقتدر دنیا - را دیده‌ام؛ اما چنین عزّتی را در آنها ندیده‌ام. آری؛ عزّت معنوی، عزّت واقعی است؛ «وللَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین»؛

منبع: کتاب انسان 250ساله از بیانات آیت الله سیدعلی خامنه ای صص48و49



ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت

ابلاغ سیاست‌های کلی «جمعیت»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی سیاست های کلی «جمعیّت» را که براساس بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، ابلاغ کردند.

متن ابلاغیه رهبر انقلاب به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم

با عنایت به اهمیّت مقوله جمعیّت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیّت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سال‌های گذشته، سیاست‌های کلی جمعیّت ابلاغ می‌گردد. با در نظر داشتن نقش ایجابی عامل جمعیّت در پیشرفت کشور، لازم است برنامه‌ریزی‌های جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاست‌های جمعیّتی انجام گیرد. همچنین ضروری است با هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاه‌های ذیربط در این زمینه، اقدامات لازم با دقّت، سرعت و قوّت صورت گیرد و نتایج رصد مستمر اجرای سیاست‌ها گزارش شود.
سیّدعلی خامنه‌ای
۳۰/اردیبهشت/۱۳۹۳

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
«سیاست‌های کلی جمعیّت»

۱- ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیّت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی.
۲- رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج و حمایت از زوج‌های جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینه‌های زندگی و تربیت نسل صالح و کارآمد.
۳- اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران بویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمه‌ای هزینه‌های زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان و تقویت نهادها و مؤسسات حمایتی ذی‌ربط.
۴- تحکیم بنیان و پایداری خانواده با اصلاح و تکمیل آموزش‌های عمومی در باره اصالت کانون خانواده و فرزند پروری و با تأکید بر آموزش‌ مهارت‌های زندگی و ارتباطی و ارائه خدمات مشاوره‌ای بر مبنای فرهنگ و ارزش‌های اسلامی- ایرانی و توسعه و تقویت نظام تأمین اجتماعی، خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی در جهت سلامت باروری و فرزندآوری.
۵- ترویج و نهادینه‌سازی سبک زندگی اسلامی- ایرانی و مقابله با ابعاد نامطلوب سبک زندگی غربی.
۶- ارتقاء امید به زندگی، تأمین سلامت و تغذیه سالم جمعیّت و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، بویژه اعتیاد، سوانح، آلودگی‌های زیست محیطی و بیماری‌ها.
۷- فرهنگ سازی برای احترام و تکریم سالمندان و ایجاد شرایط لازم برای تأمین سلامت و نگهداری آنان در خانواده و پیش‌بینی ساز و کار لازم برای بهره‌مندی از تجارب و توانمندی‌های سالمندان در عرصه‌های مناسب.
۸- توانمندسازی جمعیّت در سن کار با فرهنگ سازی و اصلاح، تقویت و سازگار کردن نظامات تربیتی و آموزش‌های عمومی، کارآفرینی، فنی ـ حرفه‌ای و تخصصی با نیازهای جامعه و استعدادها و علایق آنان در جهت ایجاد اشتغال مؤثر و مولّد.
۹- باز توزیع فضایی و جغرافیایی جمعیّت، متناسب با ظرفیت زیستی با تأکید بر تأمین آب با هدف توزیع متعادل و کاهش فشار جمعیّتی.
۱۰- حفظ و جذب جمعیّت در روستاها و مناطق مرزی و کم تراکم و ایجاد مراکز جدید جمعیّتی بویژه در جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان از طریق توسعه شبکه‌های زیربنایی، حمایت و تشویق سرمایه‌گذاری و ایجاد فضای کسب و کار با درآمد کافی.
۱۱- مدیریت مهاجرت به داخل و خارج هماهنگ با سیاست‌های کلی جمعیّت با تدوین و اجرای ساز و کارهای مناسب.
۱۲- تشویق ایرانیان خارج از کشور برای حضور و سرمایه گذاری، و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانایی‌های آنان.
۱۳- تقویت مؤلفه‌های هویت‌بخش ملی (ایرانی، اسلامی، انقلابی) و ارتقاء وفاق و همگرایی اجتماعی در پهنه سرزمینی بویژه در میان مرزنشینان؛ و ایرانیان خارج از کشور.
۱۴- رصد مستمر سیاست‌های جمعیّتی در ابعاد کمّی و کیفی با ایجاد ساز و کار مناسب و تدوین شاخص‌های بومی توسعه انسانی و انجام پژوهش‌های جمعیّتی و توسعه انسانی.