ناشناخته ترین قسمت جنگ
معرفی کتاب راز قطعنامه +پوستر معرفی
کتابی که بهتون معرفی می کنم کتابی است پیرو این صحبت امام خمینی که:
و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و
مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم.(پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد کشتار حجاج و پذیرش قطعنامه598)
کتاب « راز قطعنامه » با بررسی چرایی علل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلی نوشته کامران غضنفری یکی از کتابهای پرفروش انتشارات کیهان شد. این کتاب که جلد ۴۸ از مجموعه نیمه پنهان است در دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان آمده شده و در مدت کوتاهی به چاپ ششم رسید.
کامران غضنفری
نویسنده این کتاب در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس،
درباره انگیزه تالیف این کتاب اظهار داشت: از سال ۸۸ شروع به جمعآوری
مطالبی درباره پذیرش قطعنامه کردم، البته پیش از این مطالعاتی در زمینه جنگ
داشتم ولی از این مدت به صورت متمرکز بر روی این موضوع تحقیقاتی کردم.
امام خمینی (ره) در پیامی فرمودند که پذیرش آتش بس برای من مانند سرکشیدن
جام زهر بود، از این رو سعی کردم این موضوع را بررسی کنم که چرا پذیرش
قطعنامه بر امام تحمیل شده است و چرا امام مجبور به آتش بس شدهاند.
وی
ادامه داد: مطالب و مستندات زیادی را جمعآوری کردم و از منابع و کتابهای
مختلف به گردآوری مطالب پرداختم. از یادداشتهای روزانه هاشمی رفسنجانی هم
از اواخر سال ۶۲ فرماندهی جنگ را به عهده داشت استفاده کردم. مقالات
متعددی و مصاحبههای مسئولین آن زمان را هم بررسی کردم و درنهایت مقالهای
تهیه کردم که از مهرماه سال گذشته همزمان با هفته دفاع مقدس در ۳۱ شماره به
صورت پاورقی در روزنامه کیهان منتشر شد.
این نویسنده با بیان
اینکه پس از انتشار این مقالات، مطالب دیگری را هم به صورت تکمیلیتر آماده
کردم، تصریح کرد: مطالب دیگری را به مجموعه پژوهشهای قبلی افزودم که در
نهایت منجر به انتشار کتاب «راز قطعنامه» شد. در این کتاب به طور مفصل به
مقطع پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه پرداختم.
وی افزود: امام خمینی
(ره) از سالهای ابتدایی جنگ خطاب به مسئولین جنگ میفرمودند که جنگ باید
در اولویت اصلی کارهای کشور قرار گیرد اما متأسفانه در آن برهه ما شاهد این
موضوع نبودیم. امام بارها قبل از پذیرش قطعنامه و به خصوص در پیامی که در
۱۳ تیر ۶۷ بعد از حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری کشور و شهادت ۳۰۰
مسافرش صادر کردند، تأکید فراوانی بر حضور جوانها در جبههها، ادامه
پرشور جنگ با صدام و بالاخص آمریکا و تداوم نبرد و دفاع کردند. تا ۱۳ تیر
۶۷ امام همچنان تأکید بر ادامه جنگ کردند و تا پایان جنگ پیگیر اهداف و
آرمانهای خویش بودند.
نویسنده کتاب « راز قطعنامه » با اشاره به
اینکه امام در طول ۸ سال جنگ هیچگاه از مسیر و هدف خودش منحرف نشد، گفت:
اتفاقات در ۱۰ روز پایانی جنگ باعث به پذیرش تحمیلی آتش بس توسط امام شد.
وی
درباره نقش هاشمی رفسنجانی در پذیرش قعطنامه گفت: بخش عمده این کتاب به
نقش هاشمی رفسنجانی در پذیرش قطعنامه پرداخته است. وی در واقع
تأثیرگذارترین فرد در تصمیمات جنگ بوده است و بخش عمدهای از مطالب کتاب
نیز در مورد نظرات و تصمیمات وی است. به ویژه در فصلهای پایانی کتاب که
سیر برخوردها و اقدامات تشریح شده است.
به گفته غضنفری دردورانی که
مطالب کتاب در بخش پاورقی روزنامه کیهان چاپ میشد، هاشمی رفسنجانی نسبت
به آنها عکس العمل نشان داده و مطالب و عناوینی را مطرح کرد که در برخی
رسانهها منتشر شد.
غضنفری با اشاره به اینکه محسن رضایی در
سالهای پایانی تغییر رویه و چرخشی داشته است، گفت: بخشی کوتاهی از کتاب به
عملکرد و تصمیمات آقای محسن رضایی اختصاص یافته است و نظرات وی تحت تأثیر
اندیشه آقای هاشمی بوده است. وی در سالهای پایانی جنگ تغییر رویکرد پیدا
میکند و در این کتاب اشاراتی به این تغییرات رویکرد شده است. وی در
مصاحبهای مطرح کرده بوده است که جنگ را به گونهای پیش میبریم که خواسته
سیاسیون و امام در یک راستا قرار گیرد در حالیکه در مصاحبههای دیگر گفته
بود که راهبرد و سیاست حضرت امام خمینی(ره) در راستای دیگری بود و سیاسیون
در راستای دیگر و از ان موضوع تناقضی است که چگونه میتوان میان راهبردهای
متفاوت در یک راستا حرکت کرد.
وی گفت: البته اشاراتی به نقش و عملکرد محسن رضایی، بهزاد نبوی، محمد خاتمی و ... هم داشتهام.
نویسنده
کتاب « راز قطعنامه » درباره دلیل اینکه در این کتاب با توجه به رویکرد
تاریخی که داشته است اما به فتنه ۸۸ اشاره میکند، عنوان کرد: همان افرادی
که در ماجرای تحمیل پذیرش قطعنامه دست داشته اند عمدتا همان کسانی بودند که
در فتنه ۸۸ نقش آفرینی کردند. علاوه بر ارائه عملکرد منفی این افراد در
دوران جنگ نگاه کوتاه و خیلی گذری بر صدمات جبران ناپذیری که در کشور وارد
کردند هم اشاره کردم.
وی ادامه داد: این افراد به دلیل عدم تبعیت
از دستورات امام خمینی(ره) خسارات زیادی را بر کشور وارد کردند و این
عملکرد منفی همچنان ادامه دارد و فقط به یک مقطع تاریخی محدود نشده است
البته لازم است کتاب مجزایی درباره نقش افراد از زمان جنگ تا مقطع کنونی
مورد بررسی قرار گیرد. این افراد از زمان جنگ تاکنون در عرصه سیاسی،
فرهنگی، اقتصادی و ... تاثیر داشتهاند. در این کتاب فقط گریز کوتاهی زدم
تا نشان دهم که عملکرد این افراد فقط به تاریخ محدود نشده است.
پوستر معرفی کتاب
کتاب راز قطعنامه رو می تونید از:
دزفول- خیابان امام خمینی شمالی- بالاتر از حرم حضرت سبزقبا علیه السلام کوچه شهدا- روبروی مسجد لب خندق
مرکز فرهنگی وارثین تهیه نمایید.
تلفن:0641-2254556و09168230974
سلام
آیه هایی توی ذهنم رژه می رن بعضیشونو می نویسم بقیو رو شما بگین:
نمی دونم چرا همیشه این صحبت امام امیرالمونین علی علیه السلام توی ذهنم در مورد رهبری رژه می ره که:
ومن خطبة له علیه السلام
[وقد قالها یستنهض بها الناس حین ورد خبر غزوالانبار بجیش معاویة فلم ینهضوا، وفیها یذکر فضل الجهاد، ویستنهض الناس، ویذکر علمه بالحرب، ویلقی علیهم التبعة لعدم طاعته:] [فضل الجهاد]
أمّا بعْدُ، فإنّ الجهاد بابٌ منْ أبْواب الجنّة، فتحهُ اللهُ لخاصّة أوْلیائه، وهُو لباسُ التّقْوى، ودرْعُ الله الحصینةُ، وجُنّتُهُالوثیقةُ، فمنْ ترکهُ رغْبةً عنْهُغـ ألبسهُ اللهُ ثوْب الذُّلّ، وشملهُ البلاءُ، ودُیّثبالصّغار والقماءة وضُرب على قلْبه بالاْسْهاب وأُدیل الحقُّ منْهُبتضْییع الجهاد، وسیم الخسْفـ، ومُنع النّصف [استنهاض الناس]
ألا وإنّی قدْ دعوْتُکُمْ إلى قتال هؤُلاء القوْم لیْلاً
ونهاراً، وسرّاً وإعْلاناً، وقُلْتُ لکُمُ: اغْزُوهُمْ قبْل أنْ یغْزُوکُمْ، فوالله ما غُزی قوْمٌ قطُّ فی عُقْر دارهمْ8ک إلاّ ذلُّوا، فتواکلْتُمْوتخاذلتُمْ حتّى شُنّتْ علیْکُمُ الغاراتُ ومُلکتْ علیْکُمُ الاْوْطانُ. وهذا أخُو غامدٍ قدْ وردتْ خیْلُهُ الاْنْبار وقدْ قتل حسّان بْن حسّان البکْریّ، وأزال خیْلکُمْ عنْ مسالحها ولقدْ بلغنی أنّ الرّجُل منْهُمْ کان یدْخُلُ على المرْأة المُسْلمة، والاْخْرى المُعاهدة فینْتزعُ حجْلهاوقُلْبهاوقلائدها، ورعاثها ما تمْتنعُ منْهُ إلاّ بالاسْترْجاع والاسْترْحام ثُمّ انْصرفُوا وافرین ما نال رجُلاً منْهُمْ کلْمٌ ولا أُریق لهُمْ دمٌ، فلوْ أنّ امْرأً مُسْلماً مات من بعْد هذا أسفاً ما کان به ملُوماً، بلْ کان به عنْدی جدیراً. فیا عجباً! عجباًـ والله ـ یُمیتُ القلْب ویجْلبُ الهمّ من اجْتماع هؤُلاء القوْم على باطلهمْ، وتفرُّقکُمْ عنْ حقّکُمْ! فقُبْحاً لکُمْ وترحاً حین صرْتُمْ غرضاًةک یُرمى:
یُغارُ علیْکُمْ ولا تُغیرُون، وتُغْزوْن ولا تغْرُون، ویُعْصى اللهُوترْضوْن! فإذا أمرْتُکُمْ بالسّیْر إلیْهم فی أیّام الحرّ قُلْتُمْ: هذه حمارّةُ القیْظأمْهلْنا یُسبّخُ عنّا الحرُّ وإذا أمرْتُکُمْ بالسّیْر إلیْهمْ فی الشّتاء قُلْتُمْ: هذه صبارّةُ القُرّظک، أمْهلْنا ینْسلخْ عنّا البرْدُ، کُلُّ هذا فراراً من الحرّ والقُرّ؛ فإذا کُنْتُمْ من الحرّ والقُرّ تفرُّون فأنْتُمْ والله من السّیْف أفرُّ! [البرم بالناس]
یا أشْباه الرّجال ولا رجال! حُلُومُ الاْطْفال، وعُقُولُ ربّات الحجال لوددْتُ أنّی لمْ أرکُمْ ولمْ أعْرفْکمْ معْرفةً ـ والله ـ جرّتْ ندماً، وأعقبتْسدماً قاتلکُمُ اللهُ! لقدْ ملاتُمْ قلْبی قیْحاً وشحنْتُمْصدْری غیْظاً، وجرّعْتُمُونی نُغبالتّهْمامأنْفاساً وأفْسدْتُمْ علیّ رأْیی بالعصْیان والخذْلان، حتّى قالتْ قُریْشٌ: إنّ ابْن أبی طالبٍ رجُلٌ شُجاعٌ، ولْکنْ لا علْم لهُ بالحرْب. لله أبُوهُمْ! وهلْ أحدٌ منْهُمْ أشدُّ لها مراساً وأقْدمُ فیها مقاماً منّی؟! لقدْ نهضْتُ فیها وما بلغْتُ العشْرین، وها أناذا قدْ ذرّفْتُ على السّتّین!ولکنْ لا رأْی لمنْ لا یُطاعُ!
آیه ها:
ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا انما یدعو حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر(فاطر/6)
در این انقلاب شیطان بزرگ که آمریکاست شیاطین را با فریاد دور خودش دارد جمع می کند و چه بچه شیطان هائی که در ایران هستند و چه شیطان هائی که در خارج هستند، جمع کرده است و هیاهو به راه انداخته است.(امام خمینی58/8/14)
و لن ترضی عنک الیهود ولا النصاری حتی تتبع ملتهم قل ان هدی الله هو الهدی ولین اتبعت اهواءهم بعد الذی جاءک من العلم ما لک من الله من ولی ولا نصیر(بقره/120)
امام حسین علیه السلام خطاب به استاندار مدینه ولیدبن عتبه بن ابی سفیان:
ایها الامیر! انا اهل بیت النبوه و معدن الرساله و مختلف الملائکه و مهبط الرحمه بنا فتح الله و بنا ختم
و یزید رجل شارب الخمر و قاتل المحترمه معلن بالفسق
و
مثلی لایبایع مثله
ولکن نصبح و تصبحون و ننظر و تنظرون اینا احق بالخلافه و البیعه
منبع: سخنان حسین بن علی علیه السلام از مدینه تا کربلا از محمدصادق نجمی به نقل از منابع
بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار غیرمنطقى، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست - که من بعد توضیح خواهم داد - غرضشان یک کار تبلیغاتى است براى اینکه به ملتهاى مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهورى اسلامى بود با آن سرسختى، با آن ایستادگى، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتى ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟ این را براى خاموش کردن و ناامید کردن ملتهاى سربرافراشتهى مسلمان که امروز در بسیارى از کشورهاى اسلامىِ اینها نسیم بیدارى وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت میکنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یکى از هدفها بود. از سالهاى اول انقلاب، یکى از هدفهاى آنها همین بود که ایران را پاى میز مصالحه و بدهبستان بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا میکرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پاى میز مذاکره؟ امروز هم همین هدف را دنبال میکنند. این، مطلب مهمى است. (رهبری28بهمن91)
این هم چندتا عکس خوشگل احتمالا این عکس ها خوشگل تر و بیشتر هم میشن اگر:
سلام
بحث روز تماس تلفنی بین ریاست جمهوری اسلامی ایران و ریاست جمهوری ایالات متحده امریکاست...
مطلبی که ارجاع میشه بهش فقط در جهت بهتر دیدن فضاست و ممکنه نادرست باشه فقط سعی شده از زوایای دیگه به مطلب نگاه بشه و الزاما شاید نظر رهبری این نباشه...
اول چند تا مطلب بخونه با ارجاعات وبلاگ عزیز گرای صفر درجه
به وبلاگ تاملات هم سری بزنید.
حالا ارجاعات:
1-بیانات رهبری در دیدار مردم آذربایجان (تو را خدا بخونیدش)
برخی سوها:
دولتمردان آمریکا مردم غیرمنطقىاى هستند؛ حرفشان غیرمنطقى است، عملشان غیرمنطقى است، زورگویانه است؛ توقع دارند دیگران در مقابل کار غیرمنطقى آنها و زورگوئى آنها تسلیم شوند؛
رئیس جمهور آمریکا نطق میکند و دربارهى مسائل هستهاى ایران جورى حرف میزند که انگار اختلاف بین ایران و آمریکا این است که ایران میخواهد سلاح هستهاى درست کند.
آنها که حرف میزنند، رئیس جمهور آمریکا که حرف میزند، اعوان و انصارش از دولتمردان آمریکا که حرف میزنند، براى فریب دادن افکار عمومى است؛ حالا افکار عمومى جهان، یا افکار عمومى ملتهاى منطقه؛ یا اگر بتوانند، افکار عمومى ملت خودمان.
بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار غیرمنطقى، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست - که من بعد توضیح خواهم داد - غرضشان یک کار تبلیغاتى است براى اینکه به ملتهاى مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهورى اسلامى بود با آن سرسختى، با آن ایستادگى، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتى ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟ این را براى خاموش کردن و ناامید کردن ملتهاى سربرافراشتهى مسلمان که امروز در بسیارى از کشورهاى اسلامىِ اینها نسیم بیدارى وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت میکنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یکى از هدفها بود. از سالهاى اول انقلاب، یکى از هدفهاى آنها همین بود که ایران را پاى میز مصالحه و بدهبستان بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا میکرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پاى میز مذاکره؟ امروز هم همین هدف را دنبال میکنند. این، مطلب مهمى است. وقتى هدف از مذاکره، یک هدفِ غیرمربوط به مسائل اساسى است، یک هدف تبلیغاتى است، خب معلوم است طرف مقابل که جمهورى اسلامى است، خام نیست، چشمبسته نیست، میفهمد که هدف شما چیست؛ لذا متناسب با همان نیت خودتان، جواب شما را میدهد.
مذاکره در عرف آمریکائىها و قدرتهاى سلطهگر به معناى این است که بیائید بنشینیم گفتگو کنیم تا شما حرف ما را قبول کنید - هدف مذاکره این است - بیائید بنشینیم حرف بزنیم تا بالاخره نتیجهى این حرف زدن و گفتگو کردن این باشد که مطلبى را که شما قبول نمیکردید، حالا قبول کنید.
این مذاکره که به جائى نمیرسد. حالا گیرم دولت ایران قبول کرد، رفتند نشستند با آمریکائىها مذاکره کردند. وقتى هدف این است، این چه مذاکرهاى است؟
در تبلیغات وانمود میکنند که اگر ایران با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند، تحریمها برداشته میشود. این هم دروغ است. هدفشان این است که با وعدهى برداشتن تحریمها، ملت ایران را وادار کنند که اشتیاق به مذاکرهى با آمریکا پیدا کند.
اشکال بعد این است که تحریمها با مذاکره برداشته نخواهد شد؛ این را من به شما عرض بکنم. هدف تحریمها چیز دیگرى است. هدف تحریمها خسته کردن ملت ایران است، جدا کردن ملت ایران از نظام اسلامى است. مذاکره هم که انجام بگیرد، اگر ملت ایران باز در صحنه باقى باشد و بر حقوق خود اصرار بورزد، این تحریمها وجود خواهد داشت. ملت ایران در مقابل این فکر غلط دشمن چه کار میکند؟
بله، ملت ایران در مقابل آنچه که دشمن میخواهد انجام دهد، دنبال تدبیر خواهد بود. ملت ایران دنبال شکوفائى اقتصادى، رونق اقتصادى و رفاه کامل است؛ اما ملت ایران نمیخواهد این را از راه ذلت در مقابل دشمن به دست بیاورد؛ این را میخواهد با نیروى خود، با عزم خود، با شجاعت خود، با پیشروى خود، با توانائى جوانانش به دست آورد؛ لا غیر.
بله، تحریم، فشار است، آزار است - شکى نیست - اما در مقابلهى با این فشار و آزار، دو راه وجود دارد: ملتهاى ضعیف وقتى که دشمن فشار آورد، میروند در مقابل دشمن تسلیم میشوند، خشوع میکنند، توبه میکنند. اما ملت شجاعى مثل ایران بمجرد اینکه دید دشمن دارد فشار مىآورد، سعى میکند نیروهاى درونى خود را فعال کند، با قدرت و شجاعت از منطقهى خطر عبور کند؛ و همین کار را خواهد کرد. این هم تجربهى سى سالهى ماست.
کشورهائى در همین منطقهى ما هستند و سى و چند سال در مشت آمریکا بودند، دولتهاشان نوکر و مطیع و فرمانبر آمریکا بودند؛ آنها کجا هستند؟ ملت ایران هم سى و چند سال در مقابل آمریکا ایستاده؛ ملت ایران کجاست؟ در مقابل سى سال فشار آمریکا، ملت ما از لحاظ پیشرفت علمى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت فرهنگى، آبروى بینالمللى، نفوذ و اقتدار سیاسى، به جائى رسیده است که در دوران رژیمهاى پهلوى و قاجار خوابش را هم نمیدیدند؛ نه مردم، نه مسئولان.
ما تجربه کردیم، ما امتحان کردیم. سى سال ما در مقابل فشارهاى آمریکا ایستادهایم، اینجائیم؛ ملتهائى هم هستند که سى سال تسلیم آمریکا شدند و مراحل متعددى عقبند. ما بدى ندیدیم از ایستادگى، از مقاومت. مقاومت، نیروى درونى یک ملت را احیاء میکند و به فعلیت میرساند. همین تحریمهائى که میکنند، به کمک ملت ایران خواهد آمد و ملت ایران را به اذن اللّه و به حول و قوهى الهى به رشد و شکوفائى خواهد رساند. این، نکتهى مهمى است.
ما بعکس آنها، منطقى هستیم. مسئولین ما منطقىاند، ملت ما منطقىاند. حرف منطقى و کار منطقى را ما قبول داریم. آمریکائىها نشان بدهند که زور نمیگویند، نشان بدهند که شرارت نمیکنند، نشان بدهند که در حرف و عملشان غیر منطقى حرف نمیزنند و عمل نمیکنند، نشان بدهند که به حقوق ملت ایران احترام میگذارند، نشان بدهند که در منطقه آتشافروزى نمیکنند، نشان بدهند که در مسائل ملت ایران دخالت نمیکنند؛ آنچنان که در فتنهى ۸۸ دخالت کردند، از فتنهگران پشتیبانى کردند، شبکههاى اجتماعى را در خدمت فتنهگران قرار دادند - یک شبکهى اجتماعى آن روزها میخواست براى تعمیرات تعطیل کند، گفتند تعطیل نکن؛ براى اینکه بتوانند روى فتنه و آتش فتنه اثر بگذارند! - این کارها را نکنند، خواهند دید جمهورى اسلامى یک نظام خیرخواه است؛ مردم، مردم منطقىاى هستند. راه تعامل با جمهورى اسلامى فقط این چیزى است که گفتیم و لاغیر؛ از این راه میتوانند با جمهورى اسلامى تعامل داشته باشند. آمریکائىها باید حسن نیت خودشان را اثبات کنند؛ نشان بدهند که درصدد زورگوئى نیستند. اگر چنانچه این را نشان دادند، آن وقت خواهند دید که ملت ایران پاسخ خواهد داد. شرارت نباشد، دخالت نباشد، زورگوئى نباشد، شناختن حقوق ملت ایران باشد، آن وقت جواب مناسب از طرف ایران داده خواهد شد.
**این هم نظر فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
***استراتژی حزبالله در قبال مذاکرات ایران و آمریکا
****اینم مطلبی از دکتر وحید یامین پور
قسمت دوم این مطلب با عنوان "خوش بینم"