سلام
این مطلب را حتما تا آخر و بادقت زیاد بخوانید فکر کنم حجّت را بر مسئولین تمام می کند:
سوال از مقام معظّم رهبری پیرامون موسیقی
سوال:حضور جناب عالى سلام عرض مىکنم و از این که مسائل جوانان را مورد توجّه و دقّت قرار مىدهید، از حضورتان سپاسگزارم. نقل است موقعى که زبان از کلام باز مىایستد، موسیقى آغاز به سخن مىکند؛ با این تفاوت که این زبان نه تنها منبعث از فرهنگى است که از آن برخاسته، بلکه مىتواند گستره بسیار وسیعترى را که شامل کلّ دنیا مىشود، در برگیرد و بهعنوان یک زبان بینالمللى درآید. همانطور که کلام مىتواند جنبههاى مثبت و پویا و ارزشمندى داشته باشد، به همان اندازه هم مىتواند سخیف و نادرست و کم ارزش باشد. با توجّه به همین جنبههاى مختلف موسیقى بود که حضرت امام رحمةاللَّه علیه با توجّهى که نسبت به موسیقى و اهمیت آن در جامعه امروز داشتند، نظرات خودشان را در این مورد فرمودند و با پارهاى ملاحظات خاص که مورد نظر جامعه ما و اسلام هست، شکل مجاز و غیرغنایى آن را جایز دانستند. بعد از آن هم هرچند که با سیرِ بطئى موسیقى مواجه بودیم، اما به هر حال شاهد روند روبه رشد موسیقى در کشورمان بودهایم. مسألهاى که وجود دارد و باعث شده که این هنر نتواند آن جایگاه واقعى خودش را متناسب با قابلیتهاى خودش در جامعه ما پیدا کند، این است که بهطور کلّى امور هنرى و فرهنگى کشور ما، واجد مسؤولان و متولّیان متعددى است که بهطور موازى در این جنبهها تصمیمگیرى و اعمال نظر مىکنند. اگر بخواهیم شفّافتر بگوییم، باید عرض کنیم که در این زمینهها اختلاف سلیقههاى زیادى وجود دارد که باعث شده جوانان و بهویژه جامعه موسیقى ما در اینخصوص بلاتکلیف بمانند. سؤال بنده از حضرتعالى این است که جداى از آن جنبههاى فقهى که قبلاً به آن پرداخته و از حضورتان سؤال شده، نظرتان بهطور خاص در مورد قابلیتهاى اجتماعى موسیقى به عنوان یک هنر چیست و این که در جامعه امروزى ما، با مقتضیات امروزى ما، با مقتضیات جوان امروز ما، با نوگراییهایى که جوان ما طالب آن است، فکر مىکنید موسیقى چه شرایطى باید داشته باشد؟ همچنین نظر خود را درخصوص جنبههاى ویژه در موسیقى غیرسنّتى، بهعنوان اینکه زبانى بینالمللى - و نه غربى - است، بفرمایید. آیا به این موضوع قائل هستید که بهترین راه مبارزه با تهاجم فرهنگى - که یکى از مهمترین روشهایش نفوذ از راه هنر و بهویژه از راه موسیقى است - ارائه الگوهاى پاک و سره و ناب و متناسب با شرایط ملى و مذهبى کشورمان است؟
جواب:این که ما بگوییم موسیقى بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگى است، نه؛ من به این معتقد نیستم که موسیقى یک چنین کششى داشته باشد.
سوال کننده: بهتر است بگویم یکى از راههاى مبارزه با تهاجم فرهنگى است.
رهبری: بله؛ یکى از راههاست. البته با شرایطى مىتواند باشد؛ اما بهترین راهش را این نمىدانم. ببینید؛ در مورد موسیقى دو حرف وجود دارد: یکى این که ببینیم اساساً مشخّصههاى موسیقى حلال و حرام چیست و دیگر این که بیاییم در مصداق، مرزهایى را مشخّص کنیم تا بهقول شما، جوانان بدانند که این یکى حرام و این یکى حلال است. البته این دومى کارآسانى نیست. کار دشوارى است که انسان از این اجراهاى موسیقىهاى گوناگون - موسیقى خارجى، موسیقى ایرانى هم با انواع و اقسامش؛ با کلام، بىکلام - بخواهد یکىیکى اینها را مشخّص کند؛ اما مشخّصههاى کلّىاى دارد که آنرا مىشود گفت. البته من هم در جاهایى به بعضى از اشخاصى که دستاندرکار بودند، آنچه را که مىتوانستم و مىدانستم، گفتهام؛ حالا هم مختصرى براى شما عرض مىکنم.
ببینید؛ موسیقىاى که انسان را به بیکارگى و ابتذال و بىحالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، موسیقىِ حلال نیست؛ موسیقىِ حرام است.
موسیقى چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، حرام است.
موسیقىاى که انسان را به گناه و شهوترانى تشویق کند، حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقى اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آنوقت حرام نیست. اینهایى را که من گفتم، بعضیش در موسیقى بىکلام و در سازهاست؛ بعضى هم حتّى در کلمات است. یعنى ممکن است فرضاً یک موسیقى ساده بىضررى را اجرا کنند، لیکن شعرى که در این موسیقى خوانده مىشود، شعرِ گمراه کنندهاى باشد؛ شعرِ تشویق کننده به بىبندوبارى، به ولنگارى، به شهوترانى، به غفلت و اینطور چیزها باشد؛ آن وقت حرام مىشود. بنابراین، آن چیزى که شاخص حرمت و حلیّت در موسیقى است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان - که آن نظریه را در باب موسیقى دادند - به همین مطلب بود، این است. موسیقى لهوى داریم. ممکن است موسیقى - به اصطلاح فقهىاش - موسیقى لهوى باشد. «لهو» یعنى غفلت، یعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت، دور شدن از واقعیتهاى زندگى، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بىبندوبارى. این موسیقى مىشود حرام. اگر این با کیفیّت اجرا حاصل شود، اگر با کلام حاصل شود؛ فرقى نمىکند.
شما مىگویید زبان بینالمللى. آن موسیقىاى که بهقول خود شما مرزها را درنوردیده و در جاهایى پخش شده، آیا لزوماً موسیقى خوبى است؟ صرف این که یک موسیقى از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلاً کشورهاى مختلف برود و یک عدّه طرفدار پیدا کند، مگر دلیل خوب بودن موسیقى است؟ نه؛ به هیچ وجه. ممکن است موسیقىاى باشد که به شهوترانى و تحرّکات و نشاطهاى شهوى جوانى تحریک مىکند؛ طبیعى است که یک مشت جوانى که غفلت زده هستند، از این موسیقى خوششان مىآید. هر جایى که در دنیا دستشان به این نوار بیفتد، از آن نوار استفاده مىکنند. این دلیل خوب بودن موسیقى نیست.
من نمىتوانم بهطور مطلق بگویم که موسیقى اصیل ایرانى، موسیقى حلال است؛ نه، این طور نیست. بعضى خیال مىکنند که مرز موسیقى حلال و حرام، موسیقى سنّتى ایرانى و موسیقى غیرسنّتى است؛ نه، اینطورى نیست. آن موسیقىاى که منادیان دین و شرع همیشه در دورههاى گذشته با آن مقابله مىکردند و مىگفتند حرام است، همان موسیقى سنّتى ایرانى خودمان است که به شکل حرامى در دربارهاى سلاطین، در نزد افراد بىبندوبار، در نزد افرادى که به شهوات تمایل داشتند و خوض در شهوات مىکردند، اجرا مىشده است. این همان موسیقى حرام است. بنابراین، مرز موسیقى حرام و حلال، عبارت از ایرانى بودن، سنّتى بودن، قدیمى بودن، کلاسیک بودن، غربى بودن یا شرقى بودن نیست؛ مرز آن چیزى است که من عرض کردم. این ملاک را مىشود بهدست شما بدهیم، اما اینکه آیا این نوار جزو کدامهاست، این را من نمىتوانم مشخّص کنم.
البته الان دستگاههایى هستند که ممیّزى مىکنند؛ اما من خیلى هم اطمینان ندارم که این ممیّزیها صددرصد درست باشد. گاهى مىآیند به ما مىگویند که یک نوار بسیار بد یا مبتذلى را بهصورت مجاز پخش مىکنند؛ گاهى هم ممکن است عکس این اتّفاق بیفتد. من الان نمىدانم واقعاً این ممیّزیها چقدر از روى واقعبینى و ضابطهمندى انجام مىگیرد؛ اما آن چیزى که من مىتوانم به شما بهعنوان یک جوان خوب و به عنوان کسى که مثل فرزندان خودم هستید بهعنوان نصیحت و نظر خودم بگویم، ایناست که عرض کردم.
به نظرم مىرسد که موسیقى مىتواند گمراه کننده باشد، مىتواند انسان را به شهوات دچار کند، مىتواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستى کند؛ مىتواند هم این نباشد و مىتواند عکس این باشد. مرز حلال و حرام اینجاست. من امیدوارم که شما جوانان با این زادِ تقوا بتوانید وارد میدان شوید و تولیدهایى داشته باشید که به معناى حقیقى کلمه هم خصوصیات موسیقى خوب و بلیغ را داشته باشد و به معناى حقیقى تأثیرگذار مثبت باشد و حقیقتاً جوانان و روحها را به صفا و به معنویت و به حقیقت رهنمون کند.
منبع:
1377/11/13بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامى و جوانان)
Khamenei.ir(ایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی اانقلاب اسلامی)
لینک مطلب از سایت رهبریhttp://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2927
س1145: آیا آموختن موسیقی به خصوص سنتور جایز است؟ ترغیب و تشویق دیگران به آن چه حکمی دارد؟
ج: بکارگیری آلات موسیقی برای نواختن موسیقی غیرلهوی اگر برای اجرای سرودهای انقلابی و یا برای اجرای برنامه های فرهنگی مفید و برنامه های دیگر با غرض عقلایی مباح باشد اشکال ندارد به شرط اینکه مستلزم مفاسد دیگری نباشد و همچنین آموختن و یاددادن نوازندگی برای امر فوق فی نفسه اشکال ندارد. ولی ترویج موسیقی با اهداف عالیه نظام مقدس اسلامی سازگار نیست.
منبع: استفتائات مقام معظّم رهبری صص246و247)
با سلام
چندی پیش رفته بودم برای کوتاه کردن موهایم در اونجا مجله ی اطلاعات هفتگی دیدم که مصاحبه ای با دکتر محسن اسماعیلی کرده بودند و در جایی به مناسبت سوالی اشاره کرده بودند که آیت الله مجتبی تهرنی کنز مخفی ما هستند...
متن ذیل از سایت ایشان برداشته شده که مصاحبه ی هفته نامه پنجره با ایشان پیرامون آیت الله مجتبی تهرانی است...
دلبری برگزیدهام که مپرس
از روزی که خبر کسالت و بستری شدن شیخنا الاستاد دام ظله منتشر شد، انبوه
مراجعات ارادتمندان و نیز اهل رسانه به صورت کلافهکنندهای شدت گرفت.
حق هم با
آنها بود که با دلهای مضطرب و با صداهایی لرزان میخواستند خبری از پیر این شهر
پرغوغا بگیرند. اکنون تندیس بزرگ فقاهت و اخلاق بر تخت بیمارستان آرام گرفته بود، و
هرچه او آرامتر، دلهای مشتاق ناآرامتر میشد.
چندین بار عرض کردم که اجازه
میفرمایید خبری منتشر شود، و هر بار مثل همیشه استنکاف میکرد و ... اما اینبار
چنان شد که برای نخستینبار بدون اذن حضرتش، ارتجالاً و بی مقدمه چند جملهای گفتم.
هنوز نمیدانم وقتی از مصاحبهام مطلع شوند، چه خواهند گفت، امّا چون دوستان اصرار
کردند، بد نیست شما هم آن را بخوانید...
دیشب وقتی در کنار بستر آن بزرگوار با نزدیکان و فرزندان حضرت استاد نجوا می
کردیم، نگران بودیم که تداوم سکوت زمینه را برای برخی افراد آماده کند که آمادگی و
مهارتی عجیب برای اینگونه مواقع دارند. بارها این بیت حافظ را از استاد شنیده بودم
که:
«سر زده وارد مشو میکده حمام نیست حرمت پیر مغان بر همگان واجب
است»
بگذریم، ... و اما متن مصاحبه که در شماره اخیر هفتهنامه پنجره چاپ
شده است:
سوال: از نقطه آغاز شروع می کنیم: زمانی که با حضرت استاد
آشنا شدید.
جواب: 15 دی ماه سال 1361 بود که برای نخستین بار توفیق
دیدار و حضور در مجلس نورانی درس اخلاق این استاد بزرگوار را پیدا کردم و الحق که
«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی». در آن روزها نوجوانی بودم که مشتاقانه این جا
و آنجا به دنبال استادی میگشتم تا مرا از چشمه زلال معارف قرآن و اهلبیت
علیهمالسلام سیراب کند. هر کس نشانهای میداد، بیدرنگ میرفتم و میدیدم.
بهرههای فراوانی هم از عزیزان متعددی بردم که وامدار و سپاسگزار همه آنها بوده و
هستم، امّا هنگامی که در آن چهارشنبه سرنوشت ساز توفیق رفیق راه شد و به محضر ایشان
راه یافتم، گمشده خود را پیدا کردم و به لطف خدا از آن روز تا کنون از این نعمت
بیبدیل بهرهمند بودم؛ از جلسات درس اخلاق و تفسیر گرفته تا سال 1372 که افتخار
درک درس خارج فقه و اصول معظمله نصیب من شد، و تا سالها بعد که با حسنظن و محبت
پدرانه ایشان نعمت تمام شد و به درسهای خصوصی هم راه پیدا کردم... حالا هم سخت چشم
به راهم که این پیر میداندار علم و اخلاق از بستر بیماری برخیزد و همچنان به
نورافشانی بپردازد. همین چند ماه وقفهای هم که پیدا شد، خیلی خسارتبار و دردآور
بوده است و مدام این غزل حافظ را زمزمه میکنم که:
درد عشقی کشیدهام
که مپرس زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهـــان و آخر
کار دلبــــری برگزیـدهام که مپرس
آنچنان در هوای خــاک
درش مـیرود آب دیـــدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش
دوش سخنــــانی شنیدهام که مپرس
بیتو در کلــبه گــدایی
خویش رنجهایی کشیـــدهام که مپرس
سوال: با توجه به
اینکه به بهانه های مختلف از محضر ایشان بهره برده اید, مهمترین خصوصیات ایشان را
چه می دانید؟
جواب: با این حال و اوضاع، و با عجلهای که هست
نمیتوانم تصویر درستی از خصوصیات تدریس ایشان ارائه کنم. اجمالاً عرض میکنم که
اولاً نظم و تقید حضرت ایشان مثال زدنی است. در همه این سالها که نمیدانم چند
هزار جلسه در خدمت ایشان بودهام، و خوشبختانه غالب آنها را هم نوشتهام، حتی
یکبار تاخیر و غیبت را به یاد ندارم. احترام زیادی برای درس و شاگردان قائل هستند.
بسیار اتفاق افتاده که با تزریق آمپول و در نهایت درد و رنج خود را به درس
رساندهاند و یا با چه مشکلاتی خود را مثلاً از مشهد شبانه به تهران رساندهاند تا
سر وقت بر سر درس حاضر شوند. مجموعه اینها خاطرات درسآموزی میشود.
ثانیاً
دقت نظر معظمله مثالزدنی است. هیچگاه بدون مطالعات عمیق و وسیع قبلی و بدون
آمادگی در درس حاضر نمیشود. مطلب تکراری ندارند و از تتبع آرای بزرگان کم
نمیگذارند. نقدهای عملی فراوان دارند، امّا هیچگاه جانب حرمت دیگران را فروگذار
نکردهاند. ثانیاً اهتمام والایی به رجال و فقه الحدیث دارند و من کمتر نظیری برای
این سراغ دارم. نکته دیگری که تأکید بر آن دارند، تعمّد و همت بالا برای
زندهنگهداشتن مکتب فقهی و اصولی استاد بزرگوارشان، حضرت امام خمینی رضوانالله
تعالی علیه، از خود نشان دادهاند. سخت به ایشان عشق میورزند و احیاگر مکتب ایشان
در حوزه تهران هستند. در این سالهای اخیر حتی متواضعانه و کریمانه پیشنهاد مرا
پذیرفتند و محور بحث خود را به تحریرالوسیله امام (ره) تغییر دادند تا شرح ناتمام
آیهالله فاضل لنکرانی (قدسسره)بر این کتاب به اتمام برسد.
امیدوارم به
دعای مؤمنان نیت بزرگ ایشان محقق گردد.
سوال: ایشان در ضمن مباحث
علمی, چه نوع تاثیرگذاری اخلاقی روی شاگردان و مخاطبان
دارند؟
جواب: همین مختصر هم که از اخلاق و منش و
روش تدریس ایشان عرض کردم، برای اهل فن آشکار میکند که چه تأثیری بر شاگردان خود
داشته و دارند. مخاطب ایشان، اگر صخره صمّاء هم باشد، در برابر قطرهقطره آب حیاتی
که از فیوضات ایشان میبارد، تأثیر میپذیرد. شاگردها هم غالباً دقیق، کوشا، منظم
و متخلق هستند. «غالب» هم که می گویم چون برخی از آنها را نمیشناسم و ضمناً کار
امثال من نباید به حساب ایشان نوشته شود.
رأفت و توجه فراوانی به طلاب
دارند. همین چند شب پیش و در اوج بیماری و ناراحتی، چندبار با نگرانی از پرداخت
شهریه طلاب سوال می کردند و سفارش می فرمودند. به ارتقای سطح علمی شاگردان بسیار
تقید دارند؛ به گونه ای که معروف است کسانی باید به درس خارج ایشان بروند که یکبار
درس خارج رفته باشند! حتی برخی از بزرگان می فرمودند که ایشان در اخلاق هم درس خارج
اخلاق می دهند و حق هم همین است. چندین بار به ایشان عرض کرده ام که کسانی خواهش می
کنند سطح مباحث را پایین بیاورید. ایشان با لبخند و مهربانی می فرمودند: بگویید
آنها سطح خود را بالا بیاورند.
سوال: اندیشه و منش ایشان در زمینه
اجتماعی و سیاسی چگونه است؟ چون به نظر می رسد که این بعد کمتر شناخته شده
است.
جواب: همه ابعاد وجودی استاد عظیم الشان ما ناشناخته است، اما
ابعاد اجتماعی و سیاسی ایشان، جز برای اخصّ خواص، ناشناخته تر است. این خودش باب
وسیعی است که انشاالله جداگانه باید راجع به آن صحبت کنیم. ایشان اصرار داشته و
دارند که گمنام و ناشناخته باقی بمانند و برخی اقدامات منحصر به فرد و سرنوشت ساز
قبل و بعد از انقلاب دارند که کمتر کسانی مطلع هستند. اما همه اینها را به عنوان
وظیفه شرعی انجام داده اند و مایل نبودند اطلاع رسانی شود. آینده نگری و شناخت عمیق
افراد و روابط آنها از خصوصیاتی است که به این اندازه در کسی ندیده ام و از کرامات
و خصایص حضرت ایشان است. گاهی حوادثی را از ده سال قبل پیش بینی می کردند و هشدار
می دادند. تحولات جهانی را با دقت دنبال می کنند؛ و حتی گاهی به برخی اخبار ورزشی
مربوط به خارج از کشور واکنش هایی نشان می دادند که حیرت انگیز است. فتوا و مهمتر
از آن رفتار صریح ایشان در وجوب حفظ نظام و تقویت آن مشهود همگان است؛ در حالیکه از
کمترین خیرخواهی و راهنمایی هم فروگذار نمی کنند و این درس بزرگی برای همه است که
امیدوارم اجازه دهند موقعی مورد گفتگو قرار گیرد.
سوال: اجازه بدهید
این گفتگو را با خاطره ای از استاد به پایان
برسانیم
جواب: می توانید حدس بزنید که انتخاب یک
خاطره از ایشان چقدر برای من دشوار است. دنیایی گفتنی و ناگفتنی از این دریای فضیلت
و دانش هست که به دلیل همان روحیه خاصی که گفتم اجازه نداده اند کمتر کسی از آن
اطلاع پیدا کند. بالاتر اینکه بارها شده که اگر مثلا و به صورت اتفاقی از چیزی
اطلاع پیدا کرده ام، مرا صدا زده و صریحاً فرموده اند: حرام است این مطلب را به کسی
بگوئید.
فعلاً به مخاطبان این مجله عرض می کنم که ایشان حقیقتاً «جهانی است
بنشسته در گوشه ای» و «دعای گوشه نشینان بلا بگرداند». چند شب پیش در بیمارستان به
ایشان عرض کردم که همه ما و مریدان شما محتاج دعا هستیم. پزشکان هم خواسته اند که
من این را به شما عرض کنم. فرمودند من همیشه همه آنها و شما را دعا می کنم و البته
من هم به دعای مردم نیاز مندم. مرا همین دعاهای مردم نگهداشته است. در همان حال باز
به فکر مشکلات اقتصادی مردم و گرانی ها بودند و دستور دادند که بگوئید از طرف من به
نیازمندان صدقه بدهند.
با سلام
انّا لله و انّا الیه راجعون
درگذشت آیت االله مجتبی تهرانی را به محضر مبارک آقا امام زمان(عج) و نائب برحقشان امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) و همه ی دوستداران خاندان عصمت و طهارت تسلیت عرض می نمایم.
آشنایی اجمالی با زندگی مرحوم آیتالله العظمی مجتبی تهرانی/
آیتالله مجتبی تهرانی، به ملکوت اعلاء پیوست/ تشیع صبح روز اربعین حسینی(ع)/ خاطرهای تاریخی از مجلس روضه امسال حاج آقا مجتبی
شب گذشته خبری منتشر شد که داغ دل همه عزاداران سیدالشهدا(ع) را تازه کرد؛ خبری که تایید میکرد آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی که بسیاری از اهالی پایتخت بارها و بارها در مجالس اخلاق و روضهاش در مسجد جامع بازار شرکت کرده بودند، بعد از چند ماه تحمل بیماری، دار فانی را وداع گفت و به ملکوت اعلی پیوست.
به گزارش رجانیوز، این شاگرد برجستۀ مکتب فقهی و عرفانی حضرت امام(ره) که از مراجع عظام تقلید و از شاگردان مبرّز مکتب فقهی، اصولی، فلسفی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) بودند شب گذشته در سن 75 سالگی و با بیش از 30 سال کرسی دروس اسلامی در حوزه علمیه تهران دار فانی را وداع گفت.
این در حالی است که دفتر معظم له اعلام کرد مراسم تشییع این عالم پاک و ربانی ساعت 9 صبح روز پنجشنبه مصادف با روز اربعین حسینی(ع) از مقابل مدرسه عالی شهید مطهری واقع در میدان بهارستان تشییع شده و در حرم سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) تدفین خواهد شد.
به مناسبت سوم شهریور ماه سالگرد شهادت شهید سیف ا... صبور
تقدیم به مادر شهیدان سیف الله و یدالله صبور او که مصداق این آیات قرآن است و همو که مصداق صحبت امام عزیز ما خمینی کبیر رحمه الله علیه است که «از دامان زن مرد به معراج می رود.»
اعوذبالله من الشیطان الرجیم *بسم الله الرحمن الرحیم*و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون*و لنبلونکم بشئ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و النفس و الثمرات و بشرالصابرین*الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون*اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون(بقره/۱۵۴-۱۵۷)
جزوه ای پیرامون شهیدان سیف الله صبور و حمید عنبرسر(۴صفحه) ۱۱۱۱۱۱و۲۲۲۲۲۲و۳۳۳۳۳و۴۴۴۴۴۴تکثیر و توزیع و... هیچگونه محدودیتی ندارد.
در ادامه زندگینامه ای مختصر و چند خاطره از شهید عزیز سیف الله صبور تقدیم می شود...
ادامه مطلب ...