باسلام
دوشنبه ها با نقد کتاب:
برایتان پیش آمده که کتابی راخوانده اید ودوست دارید درباره آن مطلبی بنویسید وهرکاری می کنید قلمتان روی کاغذ حرکت نمیکند ویا انگشتتان برصفحه کیبورد فشار نمی آورد.
به همین جهت در این پرونده چندین مقاله در باره نقدکتاب وفرایند آن آورده ایم تا راه رسیدن به یک نقد ومعرفی کتاب هموار شود.اما اگر بخواهیم در یک کلام جمله را کوتاه کنیم این است که باید سوالاتی درباره کتاب مطرح کرد وبدان پاسخ داد .
------------------------
دکتر یونس شکرخواه:
هدف نقد کتاب اظهارنظر پیرامون یک کتاب خاص یا مجموعهای از کتابها تحت یک عنوان است
به یاد داشته باشید که مهمترین عنصر در نقد کتاب، تفسیر (Commentary) است نه خلاصه کردن کتاب. بنابراین، فضای کمی را به مرور محتویات کتاب اختصاص دهید.
ارائه رئوس یا خلاصه کتاب، مشتمل بر مضمون کلی، سیر زمانی و تاکیدات عمده نویسنده (سیاسی، اقتصادی، فکری و ...) و جنبههایی که نادیده گرفته است، کفایت میکند.
وزن اصلی نقد شما باید به ارزیابی شما از نحوه ارائه مطالب نویسنده اختصاص داشته باشد: فرضیه اصلی نویسنه چیست؟ زاویه دید و استدلال او چیست؟ واکنش شما چیست؟ آیا خوندن کتاب باعث بالا بردن درک شما از موضوع شد؟ تا می توانید صریح حرف بزنید. شما کارشناس هستید.
برای دادن چارچوب به نقد، اطلاعاتی درباره نویسنده، سابقه و تخصص او - و یا عدم تخصص او در زمینهای که نوشته است - فراهم کنید.
غالبا مقدمه کتابها این نوع اطلاعات را دربر دارد:
آیا نویسنده نکات و اسناد تازهای ارائه کرده است؟ اگر بله، آن را مشخص کنید.
آیا از نکات و اسناد دیگران برداشت تازهای کرده است؟ اگر چنین است، با نگاهی تطبیقی، نتیجهگیری کنید.
همیشه زمان نوشته شدن کتاب را در نظر بگیرید، چرا که به این طریق به ارزشها و جهتگیریهای نویسنده پی خواهید برد. به عنوان مثال، زندگینامهای که درباره سناتور «جوزف مک کارتی» توسط یک روزنامهنگار محافظهکار و طرفدار جمهوریخواهان در سال 1954 نوشته شده، قطعا با زندگی نامه دیگری درباره «جوزف مک کارتی» که توسط یک نئومارکسیست آکادمیک در سال 1974 نوشته شده کاملا فرق دارد.
قطعا اشاره به بخشهایی از کتاب ضرورت دارد، اما اشاره فراوان در این باره کار جالبی نیست. پس هیچگاه سعی نکنید بخشهای زیادی از یک کتاب را نقل کنید.
نقل چند بخش کوتاه به طور مؤثر، قطعا از نقل چندین بخش اما نامؤثر، بهتر است. هرگاه بخشهای مورد نظرتان را انتخاب کردید، آنها را به صورت مجزا نقد کنید.
به یاد داشته باشید که کار شما باید با نقد شما به پایان برسد. بنابراین به پاراگراف های آغازین برگردید. قضاوت شما درباره سبک، چاچوب، محتوا و ارزشهای کتاب چیست؟ آیا هدف نویسنده از نوشتن کتاب آشکار است؟
کتاب، شما را راضی کرد؟ چرا بله و چرا خیر؟ آیا دلایل و مستندات نویسنده در خدمت نتیجهگیری او هست؟ آیا کتاب، اندیشه شما را به چالش طلبیده است یا دانش شما را بالا برده است؟ آیا پرسش تازهای برایتان ایجاد کرده است؟ یا اینکه نویسنده صرفا آنچه را که شما می دانستهاید، به شکل دیگری عرضه کرده است؟ آیا خوندن این کتاب را به دیگران توصیه میکنید؟ به چه کسانی؟ آیا کتاب دیگری هم باید در همان باره نوشته شود؟
------------------------
مهشید جعفری
- .مرز میان معرفی کتاب و نقد کتاب کجاست و چیست؟ اصولی که در نگارش هر یک میبایست رعایت شود کدامند؟ جایگاه نظر و سلیقهی شخصی کجاست؟ برای اینکه بتوان از عهدهی هر کدام به خوبی برآمد، باید چه آگاهیها و دسترسیهایی داشت؟ اینها نخستین پرسشهایی هستند که پیش روی نویسندگان معرفی، یا بررسی / نقد کتاب قرار میگیرد.
معرفی کتاب تنها اطلاعات ضروری دربارهی را ارائه میکند (اطلاعات کتابشناختی). شرح، یا خلاصه کوتاهی است از آنچه در کتاب آمده است. نظر و سلیقه و باورهای نویسندهی معرفی کتاب، تنها در انتخاب کتاب مشخص برای معرفی دخیل است و او در نوشتهاش، کتاب را ارزیابی و تحلیل و تفسیر نمیکند. مطالعهی کتاب، داشتن آگاهی و تسلط به موضوع آن، شناخت از نویسنده، و نیز مطلع بودن از سبکهای ادبی و اصول فنی به نویسندهی معرفیِ کتاب کمک میکند، ولی ضرور نیست. منتقدان تراز اول کتاب بر سر اصول نوشتن نقد کتاب، کم و بیش، تفاهم دارند، گر چه هر کدام بنا بر سلیقه و سبک خود، چیزهایی به آن میافزایند، یا از آن میکاهند.
نقد کتاب، گزارشی درباره کتاب، یا خلاصهای از آن نیست، بازتاب دهندهی واکنش منتقد است به کتاب و در آن نقاط قوت و ضعف اثر، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. نقد کتاب توصیف، تحلیل انتقادی، و ارزیابی کیفیت و مفهوم و اهمیت و تأثیرگذاری یک کتاب است، نه بازگویی آن. در نوشتن نقد باید بر هدف، محتوا، و قدرت متقاعد کنندگی کتاب تمرکز کرد. باید گفت که نویسنده تلاش کرده است چه بگوید و اینکه در انجام این کار (به نظر منتقد) تا چه میزان موفق بوده و نیز لازم است که منتقد شواهدی دربارهی ارزیابی خود ارائه کند.
هر قدر به خود، و به توانمان در نوشتن مطمئنیم، و بر موضوعی که کتاب دربارهی آن نوشته شده تسلط داریم، نباید بر کتابی که نخواندهایم نقد بنویسیم. نوشتن نقد کتاب بر پایهی مرور سر فصلها، خواندن مقدمهها و یادداشتها، و مراجعه به نوشتهی پشت جلد، بدون خواندن کامل و دقیق متن کتاب، و گاه حتی بیمراجعه به منابع دیگر، کار درستی نیست. هیچ روش مشخص و چارچوب صلب و خللناپذیری برای نوشتن نقد کتاب وجود ندارد و شیوهی نوشتن چنین نقدی به شدت شخصی است، ولی اصول را نباید از یاد برد و به کلی کنار گذاشت.
آنچه در زیر میآید، راهنمایی است برای نوشتن نقد کتاب، که عمدهی آن را از شیوهنامهی دانشگاه دالهوزی برگرفتهایم، البته اینها تنها پیشنهاد هستند، نه فرمولی که باید مو به مو رعایت کرد:
1.بخشی را به بیان اطلاعات و مشخصات ظاهری اختصاص دهید: عنوان کتاب، نام نویسنده، تاریخ نخستین چاپ، موضوع کتاب، ویژگیهای شکلی (داشتن نقشه، تصاویر، و ...، قطع کتاب)، قیمت، و شابک.
2.هدف نویسنده را از نوشتن کتاب مطرح کنید. نویسنده گاه هدفهای خود را در مقدمه یا فصل نخست عنوان میکند و اگر چنین نکرده باشد، با چند پرسش ساده از خود، میتوانید هدف او را بشناسید:
§ چرا نویسنده دربارهی این موضوع کتاب نوشته است، نه دربارهی موضوعی دیگر؟
§ دیدگاه اصلی نویسنده در کتاب چیست؟
§ آیا نویسنده مطلبی تخصصی نوشته، یا با شاخ و برگدادن به یک رویداد و برجستهسازی آن، تلاش کرده که خواننده را متقاعد کند؟
§ ژانر اصلی کتاب چیست و کتاب چگونه در قالب این ژانر قرار گرفته است؟ دانستن ژانر به درک بهتر فرم هنری کتاب و شیوهی پرداخت موضوع کمک میکند. § مخاطب کتاب کیست؟
§ سبک نویسنده چیست؟ شیوهای معمول است یا روشی بدیع؟ کیفیت شیوه نگارش را میتوان با سنجههایی چون: پیوستگی مطالب، وضوح و شفافیت، اصالت، باورپذیری، استفادهی درست از واژگان فنی، گویاییِ بدون حشو، بسط کامل و کافی، روانی خوانش، و تناسب با مخاطب هدف ارزیابی کرد.
§ کتاب چگونه سازمان یافته است؟ برای دانستن این موضوع میتوانید فهرست مطالب را مرور کنید. این کار به تشخیص ایدهها و درک منظور اصلی نویسنده و تقدم و تأخر زمانی و موضوعی کمک میکند.
§ کتاب بر شما چه تأثیری گذاشته است؟ آیا فرضیات شما دربارهی موضوع با خواندن این کتاب تغییر کرد؟ تقویت شد؟ یا به کل از آنها گذشتید؟ کتاب تا چه اندازه به منطق فکری و دانستههای شخصی شما نزدیک است؟ در موضوع کتاب چه تجربههای شخصیای داشتهاید؟
§ به نظر شما کتاب به چه میزان به هدفهای خود رسیده است؟
§ آیا خواندن این کتاب را به دیگران پیشنهاد میکنید؟ چرا؟ 3.دربارهی درون مایهی (theme) کتاب و نظریهای که کتاب بر آن استوار است، حرف بزنید.
§ درون مایه، جریان یا موضوع اصلی کتاب است، که الزاماً هم به عنوان کتاب ربطی ندارد و معمولاً هم در یک جملهی مشخص در کتاب بیان نمیشود. بلکه بخش مشخصی از موضوع کلی کتاب را طرح میکند.
§ نظریه (thesis)، باوری است که نویسنده در مضمون کتاب تعمیم میدهد. اعتقاد نویسنده دربارهی نکتهای مهم، نتیجهگیری فلسفی کتاب، و پیشفرضی است که نویسنده میخواهد ثابت کند. دربارهی نظریه، بدون استفاده از زبان استعاره و مجاز و با جملهای روشن و گویا سخن بگویید.
4.روند پیشرفت کتاب و شیوهای را که نویسنده برای بسط و اثبات نظریهاش به کار میگیرد، شرح دهید و نظریاتتان را با ارجاعها و عبارتهای مشخص مستند کنید. به طور معمول نویسندگان یکی از شیوههای زیر با تلفیقی از آنها را به کار میبرند:
§ توصیف: در این روش نویسنده به کمک واژهها، با ارائه جزئیاتی که با حواس پنجگانه یا قدرت تخیل خواننده قابل درک است، رویدادها و واقعیتها را بیان میکند. در توصیف پیشینه و شیوهی شکلگیری هر موضوع شرح داده میشود. نخستین هدف این شیوه آن است که به خواننده برای شناخت شخصیتها و موقعیتها و وقایع، از خلال جزئیات احساسبرانگیز و قابل تصویرسازی ذهنی، کمک کند.
§ روایتگری: در این شیوه، داستانِ مجموعهای از رویدادها، معمولاً با همان تقدم و تأخر زمانیای که رخ دادهاند، بیان میشود. البته در رمان، نظم زمانی رخدادها به دلیل پیرنگ داستان، ممکن است بهم بخورد. در روایتگری (چه در داستان و چه در غیر داستان) تأکید بر رویدادهاست. روایت میگوید که چه اتفاقاتی رخ داده است و هدف اصلی این شیوه روایت داستان است.
§ تفسیر: در تفسیر نویسنده برای ارائهی موضوعی یا شفاف کردن ایدهای، روش توضیح و تحلیل را به کار میبندد. حقایقی را دربارهی یک موضوع، یا یک مورد، با شفافیت و بدون موضوعگیری، تفسیر و تا جایی که ممکن است با بیطرفی بیان میکند. هدف اصلی این روش توضیح است. § احتجاج: در این روش، نویسنده از شیوهی استدلال و اقناع استفاده میکند تا خواننده را دربارهی درست یا نادرست بودن موضوعی متقاعد کند. هدف متقاعد کردن خواننده است برای پذیرش چیزی و عمل کردن بر مبنای آن. در احتجاج دربارهی موضوع سو گیری میشود. احتجاج بیطرف نیست.
5.کتاب را از نظر جذابیت، دقت تأثیر گذاری، اهمیت، جامع بودن، و مفید بودن برای مخاطبانِ هدف ارزیابی کنید. نشان دهید که آیا استدلالهای اصلی نویسنده صحیحاند یا نه؟ به نظریات نویسنده واکنش نشان دهید. با چه چیزی موافقید و با چه چیز نه؟ چرا؟ نشان دهید که آیا نتایج گرفته شده به صورت منطقی و بر اساس شواهد گرفته شدهاند یا نه. مسائلی را که کتاب مطرح میکند بررسی کنید؛ اینکه کتاب چه راهحلها و راهکارهایی را بدونِ راهحل باقی گذاشته است؟ چه نکات ویژهای نامتقاعد کنندهاند؟ کتاب را با کتابهای دیگر دربارهی همین موضوع یا دیگر کتابهای همین نویسنده مقایسه کنید و دریابید که آیا این تنها تکرار گفتههای کتابهای پیشین، یا رد کردن نظریات پیشین است؟ اگر کتاب حرف تازهای دارد، آیا منابعِ تازه کشف شدهای هستند که رویکرد نویسنده را قابل دفاع کنند؟ دربارهی بخشهایی که مورد توجه ویژه هستند، اظهار نظر کنید و نکاتی را که به نظرتان به کتاب ارزش ادبی میدهد برشمرید. کتاب را به موضوعهای گستردهتر بسط دهید.
6.بکوشید تا اطلاعات بیشتری دربارهی نویسنده به دست آوردید: شهرت، مدارج علمی و تحصیلی، قابلیتها، اثر گذاریها، زندگینامه و مانند اینها – هر مطلبی را که با آنچه مورد نقد قرار میگیرد مرتبط است و به صلاحیت نویسنده مربوط میشود. آیا میتوانید ارتباطی میان فلسفهی نویسنده، تجربیات زندگیاش، و کتاب مورد نقد، بیابید؟
7.از شکل کلی و ساختار ظارهری کتاب (گرافیک، طرح جلد، صفحهبندی، صحافی، حروفنگاری و مانند اینها) و از اینکه آیا نقشه و تصویر دارد یا نه سخن بگویید. کیفیت آنها چگونه است؟ و آیا به فهم بهتر کتاب کمک میکنند؟
8.پینگاشتهها را بررسی کنید. آیا نمایهی کتاب دقیق است؟ پینوشتها و پانویسهای هر بخش را بررسی کنید. آیا به آگاهیهای خواننده میافزایند؟ آیا نکاتی را دربارهی آنچه درون متن آمده روشن میکنند؟ کتابنامه را بررسی کنید. چه منابعی مورد استفاده بوده است؟ منابع دست اول هستند یا نه؟ نویسنده چگونه از آنها بهره برده است؟ فهرستی از نکات مهم مورد غفلت تهیه کنید.
9.خلاصهای کوتاه از محتوای کتاب ارائه کنید ،آن را تجزیه و تحلیل کنید، و دربارهاش نظر بدهید. نتیجهگیریهای خود را جمعبندی کنید. همچنین به بخش نتیجهگیری نویسنده توجه ویژهای بکنید؛ آیا باورپذیر و متقاعده کننده است؟ موضوعات اصلی کتاب را فهرست کنید و به اختصار ایدههای نویسنده را دربارهی این موضوعها، نکتههای مهم و نتیجهگیریها بیان نماید. برای تأیید گفتههایتان عبارتها یا بخشهایی از کتاب، سایر آثار نویسنده، یا دربارهی کتاب و نویسندهاش را گو اه بگیرید. اگر کارتان را درست انجام داده باشید، نتیجهگیری به صورت طبیعی به دنبال آن خواهد آمد؛ که میتواند شامل ارزیابی نهایی شما، یا تأیید دیدگاهتان باشد.
نکتههایی دربارهی ژانرهای ویژه:
§ داستان:
شخصیتها :
شخصیتهای داستان از چه منابعی گرفته شدهاند؟ نویسنده از چه الهام گرفته است.
نگرش نویسنده دربارهی شخصیتهای داستانش چگونه است؟ o پرداخت شخصیتها یک بعدی است یا از همه جهت به آنها پرداخته شده است؟
آیا شخصیتپردازی تکامل یافته است؟
آیا توصیف شخصیتهیا مستقیم است یا غیر مستقیم؟
درون مایه :
درونمایه یا مضامین اصلی کدام است؟
درونمایه چگونه شرح و بسط یافته است؟
آیا درونمایه کتاب، موضوعی آشنا و قدیمی است، یاتازه و ناآشنا؟
درونمایهی کتاب آموزشی، فلسفی، اجتماعی، روانشناختی، سرگرم کننده، تخیلی، یا ... است (در هدف و در شکل)؟
پیرنگ (plot، طرح داستان، ماجرا):
عناصر پیرنگ (مانند مقدمه، تعلیقها، نقطهی اوج، نتیجهگیری، و جمعبندی) چگونه شکل داده شدهاند؟
ارتباط پیرنگ با شخصیتپردازی چیست؟
در پیرنگ چه ابزارهایی برای پیچیده کردن، یاحل ماجراهای قصه به کار برده شدهاند؟ برای نمونه عامل تصادف تا چه اندازه و چگونه در پیچیدهتر کردن، یا باز کردن گردههای داستان به کار گرفته شده است؟
عوامل رمزآلود و تعلیق کننده کدامند؟
آیا ماجرا/ماجراهایی فرعی در کنار ماجرا اصلی وجود دارد؟ ارتباط آنها با هم چگونه است؟
پیرنگ نسبت به سایر که عناصر اصلی داستان (شخصیتپردازی، شیوه، موقعیت و ... ) چه وضعیتی دارد؟ متقدم است یا متأخر؟
سبک :
ویژگی نگارش چیست (برای نمونه: سادگی، روشنی)؟ o حالت و سرشت نوشته چگونه است (برای نمونه: طنز، هزل، هجو)؟
کتاب از دیدگاه ویژگیهای زیباییشناسی چه کیفیتی دارد (برای نمونه: هارمونی و همخوانی، ریتم)؟
چه شگردهای در نگارش به کار گرفته شدهاند (برای نمونه: نمادگرایی، شبیهگویی، تمثیل، انگارهپردازی)؟
فضا (زمان و مکان) :
فضای اثر چگونه است و آیا نقش مهمی در کار داشته است؟
آیا فضا سبب برانگیخته شدن حس ویژهای میشود؟ چگونه؟
چه موقعیتهای بصری و چشماندازهایی در کار ترسیم شدهاند و چه اندازه مهم و موثر هستند. o آیا فضای داستان در شخصیتها و ماجرای داستان تأثیر و تغییر ایجاد کرده است؟
زندگینامه :
آیا کتاب تصویری کامل از زندگی شخصیت مورد نظر ارائه میکند؟
کدام بخش از زندگی او مورد بیشترین توجه قرار گرفته و آیا این توجه قابل دفاع است؟
نویسنده دربارهی او چگونه میاندیشد؟
تدوین زندگینامه چگونه است: به ترتیب تقدم و تأخر زمانی، یا به شیوهی بازگشت به گذشته؟
برخورد نویسنده با زندگی شخصیت مورد نظر سطحی است یا مطالعات و پژوهشهای گستردهای دربارهی زندگی او انجام داده است؟
در تهیهی زندگینامه، از کدام منابع استفاده شده است؟
آیا کتاب مستنداتی درباره زندگی شخصیت ارائه کرده است؟
آیا نویسنده در پی دست یافتن به اطلاعاتی دربارهی بخشهای پنهان زندگی شخصیت بوده است؟
ارتباط زندگی شخصیت با تاریخ و زمانهی همعصرش چیست؟
کتاب در مقایسه با دیگر زندگینامههای نوشته شده دربارهی این شخص چه حرفهایی برای گفتن دارد؟
در مقایسه با دیگر آثار نویسنده در چه مرتبهای قرار دارد؟
تاریخ و آثار غیرداستانی :
کتاب دربارهی کدام موضوع یا چه بازهی زمانیای نوشته شده است؟
رویکرد نویسنده تا چه اندازه کامل و جامع بوده است؟
در تألیف کتاب از چه منابعی استفاده شده است؟
آیا نگاه کتاب به موضوع، کلی است یا به جزئیات هم پرداخته است؟
آیا سبک نگارش گزارش گونه است یا تفسیر و تحلیل را نیز شامل میشود؟
دیدگاه و نظریهی شخصی نویسنده چیست؟
آیا رویکرد نویسنده سطحی است یا ساختاری و بنیادی؟
کتاب به چه گروه کتابهایی تعلق دارد (عمومی، علمی، درسی)؟
اطلاعات زندگینامهای چه نقشی در کتاب دارند و چقدر به آنها پرداخته شده است؟
آیا از ذکر بر تاریخ سیاسی تأکید شده یا تاریخ اجتماعی؟
تاریخهای مشخص در کتاب به طور گسترده استفاده شده و آیا این استفاده دقیق و روشمند بوده؟
آیا کتاب بازچاپ است؟ در این صورت در مقایسه با چاپهای پیشین چه تفاوتهایی دراد؟
آیا از نقشه، طرح، عکس و نمودار در کتاب استفاده شده است؟ ارزیابی شما دربارهی اینها چیست؟
شعر:
آیا اثر، بدیع، خلاقانه، اصیل و منحصر به فرد است؟
چه نوع شعری مورد نقد و بررسی است (شعر حماسی، ترانه، مرثیه)؟
چه ابزارها و صنایع شعریای به کار رفتهاند (وزن، قافیه، استعاره، مجاز)؟
تمرکز اصلی شعر بر چیست و چه اندازه تأثیرگذار است؟
--------------------
در
یک سایت نقد ادبی، به کسانی که میخواهند نقد کتاب بنویسند رهنمودهای
سودمندی داده شده است. نکات مهمی از این رهنمودها بدین شرح است:
نقد این نیست که کتابی را خلاصه کنیم. در نقد باید به این پرسشها پاسخ داد: چگونه؟ چرا؟ و تا چه اندازه قابل قبول؟
نقد
لزوما ایراد گیری و به اصطلاح پنبه نویسنده را زدن نیست. نقد در واژه یعنی
جدا کردن سره از ناسره و گفتن نقطههای قوت و ضعف داستان، و اینکه چرا شما
کتاب را اینگونه میبینید. سه گام مهم در فراگرد نقد باید برداشته شود.
گام نخست: در نظر گرفتن چند پرسش - وقتی نوشتهای را میخوانید، باید این پرسشها در ذهنتان باشد:
1- نکته اصلی نویسنده 2- هدف او 3- مخاطَبان مورد نظر وی 4- در پیشبرد
نکته اصلی، نویسنده از چه مسیر استدلالی پیروی می کند 5- در پشتیبانی از
هدف خود از چه شواهدی بهره می گیرد 6- پیش فرضها یا پیشداوریهای نویسنده
کدامها هستند.
سودمند تر آنست که در خلال خواندن کتاب درباره این پرسشها پاسخها را یادداشت کنیم.
گام
دوم: ارزیابی - کتاب را خواندهاید و حالا نوبت ارزیابیتان از دیدگاههای
نویسنده است. این پرسشها میتواند شمارا در ارزیابی کتاب یاری دهد:
1- آیا نوشته، منطقی بود؟
2- متن، روشن، سازمانیافته و ساده فهم بود؟
3- دیدگاههای نویسنده دقیق بود؟
4- آیا نکتههای مهم به خوبی پرورانده شده بود؟
5- آیا شواهد کافی در تایید بحث او وجود دارد؟
6- بحث نویسنده از دیدگاه اصلی وی پشتیبانی میکند؟
7- آیا متن، برای مخاطَب مورد نظر مناسب است؟
8- آیا نوشته، در برگیرنده دیدگاههای حال و آینده او هست؟
9- آیا متن به شما در درک موضوع مدد میرساند؟
10- آیا واژه یا جملهای در کتاب هست که واکنش شدید شمارا برانگیخته باشد؟ کدامها؟ واکنش شما چه بود؟
11-
سرچشمه واکنش شما به این مساله چه بود؟ نخستین بار کی با این مفهوم آشنا
شدید؟ کجا؟ آیا اشخاص، یا نوشتههائی را سراغ دارید که بر دیدگاه شما تاثیر
گذاشته باشند؟ آنها تا چه پایه بر متن کتاب اثرگذار بوده یا با آن در
تناقض بوده اند؟
گام
سوم، طرح نقد ونگارش آن: در نگارش نقد سعی نکنید مقاله تان از ساختار کتاب
مورد نقد دنباله روی کند، وگرنه ظن آن خواهد رفت که شما کتاب را خلاصه
کردهاید. در درآمدی به مقاله، به موضوع نقد و دیدگاه خود بپردازید. با پیش
کشیدن جنبههائی از بحث کتاب از دیدگاه خود دفاع کنید، و با خلاصهای از
بحث و تاکید دوباره بر دیدگاه عمده خود مقاله را به پایان ببرید.
در
این رهگذر، ابتدا دیدگاههای نویسنده کتاب را توضیح دهید. فرازهائی از
کتاب را عینا در تایید مطلب خود بیاورید. حالا دیدگاه خودرا بگوئید، و
اینکه در این باره چه فکر می کنید. به بیان چند دیدگاه کتاب که با آنها
موافق و مخالفید بپردازید. در نقل مطالب کتاب، میتوانید مطلب را به عینه
نقل کنید یا خلاصهاش کنید و بگویید آن مطلبها چگونه شما را در پیشبرد
نظرتان یاری می دهد.
توصیه
نویسنده به کسانی که میخواهند در زمینه نقد کتاب کار کنند، این است که
کتاب را مقدمتا به منظور کسب اطلاعات نخوانید؛ در خواندن کتاب دنبال راههای
اندیشیدن به درونمایه آن باشید، و نحوه استدلال در متن را بیابید.(منبع: کتابستان)