سلام
الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک الذی انقض ظهرک و رفعنا ذکرک فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا فاذا فرغت فانصب و الی ربک فرغب
مدتی پیش یه نفر می گفت برای یه جلسه مسئول جلسه ای بهم گفت که می خام چون موقع امتحاناته مطالبی پیرامون یه شهیدی بگی که علاوه بر معنویت در زمینه ی علم و دانش و درس سرآمد می گفت ما هم شهید چمران و شهید دیالمه را معرفی کردیم که استقبال شد برای شهید بعدی روی انتخاب دو دل شدیم بالاخره شهید مجید شهریاری و انتخاب می کردیم...
صورت بندی ارائه ی مطلب به این صورت بود که ابتدا از قران و احادیث و... مطالبی را عنوان می کردیم بعد خصوصیات شهید می گفتیم
در مورد این شهید عزیز یه مطلبی توی مجله راه شماره های ۴۸و۴۹ مطالب مفصلی زده بود ولی برای ارتباط بحث نیاز به آیاتی از قران یا بیانی از ائمه یا بزرگان دین بود که با مشکل مواجه شدیم یک به ذهنم خطور کرد که این صفاتی که توی خاطرات اطافیان شهید ذکر می شود اغلب در یک جا جمعند و آن یک جا جایی نیست جز خطبه ۱۹۲نهج البلاغه به نام خطبه ی همام
می گفت وقتی من این خطبه را مجدد خواندم حیرت انگیز بود که ایشان مجسمه ی تقواست.
می گفت بحث ارائه شد و با استقبال خوبی هم مواجه شد و من به عینه فهمیدم که انتظار شهادت چگونه است...
حالا بعد از ماه ها کتابی از خاطرات این شهید بزرگ چاپ شده است که با هم چند خاطره از آن را می خوانیم...
این کتاب را حتما حتما حتما بخوانید برای دانشجویان و اساتید از نان شب واجب تر است هرچه که بگویی در این کتاب هست: مدیریت تقوا امر به معروف توجه به خانواده انفاق و....
در مجلس ختمی که برای دکتر در مسجد دانشگاه گرفتند یک آقای سیاه چرده و لاغر اندامی بود که ایستاده بود کنار کسانی که برای ختم می ایستند. ایشان آخرهای ختم غش کرد و آمبولانسی از طرف دانشگاه آمد و ایشان را برد. بعدها فهمیدیم که ایشان کسی بوده است که دکتر شهریاری به او کمک کرده بودند و برای ایشان خانه ساخته بودند.
فهمیده بود که دکتر شهید شده است آمده بود در مجلس ختم ایشان که بگوید دکتر این کارها را برای من کرده است. هیچکس نمی دانست که دکتر چنین کاری کرده است. حتی اقساط خانه را هم خود دکتر داشت می پرداخت.(حاج غلام- یکی از کارمندان دانشگاه)
هر وقت که با دکتر درس داشتیم از اول ترم واقعا درگیر بودیم حسابی کار می کشید مدام در حال تمرین حل کردن بودیم می گفت: من می خواهم شما این ها را بلد باشید. هرکس تمرین ها را نگاه می کرد می گفت: تمرین های شما هرکدام در حد یک پروژه است.(یکی از شاگردان شهید)
یکی از مسئولین نظام می گفت رهبر انقلاب از من پرسیدند: ایشان چه جور آدمی بود؟ گفتم: اگر به ایشان در علم هسته ای کشور نمره صد بدهیم به بهترین نفر بعد از ایشان به زحمت می توانیم پنجاه بدهیم دیگران هم هستند اما نمره صد لزوما در دانش نیست. بحث تربیت دانشجو هم هست.بعضی اساتید هسته ای در انگلیس و آمریکا درس خوانده اند خیلی هم باسوادند خیلی باهوشند ولی دانشجو زیاد تربیت نمی کنند به دلایل مختلف حوصله ندارند دانشجو طرفشان نمی رود و ...هر استادی را که من در عرصه هسته ای دیده ام در تعریفی که آن مسئول نظام از دکتر شهریاری کرده بود می گنجد. ( دکتر صالحی وزیر امور خارجه و استاد شهید شهریاری)
روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بود. سر کلاس که آمد چند کتاب عربی و فارسی با خودشان آورده بود.هیچ وقت دیر نمی آمد و زود هم نمی رفت عین دو ساعت را می ماند و معمولا نود و نه درصد زمانش به درس می گذشت آن روز اما حدود نیم ساعت در مورد تشیع و تسنن صحبت کرد. درباره این بحث ها خودش خیلی کار کرده بود. تا شروع کرد به صحبت درباره حضرت زهرا نمی دانم در ذهنش چی گذشت که یکهو شروع به گریه کرد. بلند. یک لحظه جا خوردم. اصلا انتظار نداشتم هیچ کس انتظار نداشت. همه خشکشان زده بود.
با صدای بلند گریه می کرد. خیلی برایش سنگین بود.(یکی از شاگردان شهید)
این کتاب به همت دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در۱۳۷ صفحه و قیمت ۲۰۰۰تومان چاپ شده است که بالغ بر ۱۰۰خاطره از ایشان در بر می گیرد.
این کتاب را می توانیداز:
*وارثین؛مرکز تولید و توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی؛دزفول،خیابان امام خمینی شمالی، بالاتر از حرم حضرت سبزقبا(ع)، کوچه ی شهدا، روبروی مسجد لب خندق، تلفن:06412254556و09168230974تهیه نمایید.