بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار دانش‌آموزان‌ در آستانه 13 آبان

بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار دانش‌آموزان‌ در آستانه 13 آبان

ذى القعده

1431

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
مناسبت سیزدهم آبان بیش از همه متعلق است به زبده‌ترین جوانان کشور ما؛ به دانشجویان، به دانش‌آموزان. این جلسه هم که یک نمونه‌اى از اجتماع عظیم جوانان کشور در سراسر این میهن الهى است، جلسه‌ى سرشار از معرفت، بصیرت و لبالب از شور و شوق به آرزوها و آرمانهاى بزرگ انقلابى است. براى من هم این یکى از شیرین‌ترین فرصتهاست که با شما جوانان عزیزم، فرزندان عزیزم دیدار میکنم و چند جمله‌اى از مطالبى که باید میان ما مطرح باشد، در اینجا مطرح میکنم.

برای خواندن مطلب به طور کامل به ادامه مطلب بروید


26 ذى القعده

1431

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
مناسبت سیزدهم آبان بیش از همه متعلق است به زبده‌ترین جوانان کشور ما؛ به دانشجویان، به دانش‌آموزان. این جلسه هم که یک نمونه‌اى از اجتماع عظیم جوانان کشور در سراسر این میهن الهى است، جلسه‌ى سرشار از معرفت، بصیرت و لبالب از شور و شوق به آرزوها و آرمانهاى بزرگ انقلابى است. براى من هم این یکى از شیرین‌ترین فرصتهاست که با شما جوانان عزیزم، فرزندان عزیزم دیدار میکنم و چند جمله‌اى از مطالبى که باید میان ما مطرح باشد، در اینجا مطرح میکنم.

مناسبتهاى تاریخى غالباً حکم یک نماد و یک سمبل را دارند. روز سیزده آبان به خودى خود با روزهاى قبل و روزهاى بعد تفاوتى ندارد؛ اما یک نماد است. نماد یعنى چه؟ یعنى یک رمزى که پشت سر خود، در دل خود، معانى فراوانى نهفته دارد. انسان یک کلمه بر زبان مى‌آورد، معانى و حقایق بسیارى در دل این کلمه هست؛ سیزده آبان از این قبیل است. این روز یک نماد است و عقبه‌ى وسیعى دارد از مطالب مهم، مسائل مهم؛ مسائلى که به هیچ وجه تاریخى نیستند، بلکه مسائل امروز ما هم به حساب مى‌آیند. یک نگاهى بکنیم به مناسبتهاى این روز.

اولین مناسبت این روز این است که در سال 1343 در مثل یک چنین روزى، امام بزرگوار ما را تبعید کردند. چرا تبعید کردند؟ چون امام چند روز قبل از آن، در یک سخنرانى پرشور که در قم ایراد شد و بعد بلافاصله به وسیله‌ى نوار و نوشته در سراسر کشور پخش شد، یک حق ملى را مطالبه کردند. آن حق ملى، شکستن قانون ظالمانه‌ى کاپیتولاسیون بود. خوب است نسل جوان ما اینها را بروشنى بداند؛ بداند که ما از چه گذرگاه‌هائى عبور کرده‌ایم که حالا به اینجا رسیده‌ایم.
آمریکائى‌ها چند ده هزار مأمور در ایران داشتند - حالا رقم دقیقش مهم نیست؛ پنجاه هزار، شصت هزار، بیشتر - اینها مأمورین سیاسى بودند، امنیتى بودند، نظامى بودند؛ در داخل مجموعه‌ى مدیریت ایران - چه در ارتش، چه در سازمانهاى اطلاعاتى، چه در بخشهاى برنامه‌ریزى، چه در بخشهاى گوناگون دیگر - نشسته بودند، پول و مزد خودشان را به اضعاف مضاعف از دولت ایران میگرفتند، اما براى آمریکا کار میکردند. این کار بدى بود که در کشور ما اتفاق افتاده بود. رژیم طاغوت پهلوى به خاطر وابستگى‌اش به آمریکا، به خاطر مزدورى‌اش براى آمریکا، بتدریج در طول چند سال اینها را داخل کشور آورده بود. تا اینجاى کار، بد بود؛ اما آنچه که اتفاق افتاد، یک چیز بدِ مضاعف بود، بدِ به توان چند بود. آن کار بدِ مضاعف این بود که آمدند در مجلس شوراى ملى و مجلس سناى آن روز تصویب کردند که مأمورین آمریکائى از دادگاه‌هاى ایران و امکانات قضائى و امنیتى ایران معافند. یعنى اگر فرض کنید یکى از این مأمورین جرم بزرگى در ایران مرتکب شود، دادگاه‌هاى ما حق ندارند او را به دادگاه بطلبند و محاکمه کنند و محکوم کنند؛ این اسمش کاپیتولاسیون است. این نهایت ضعف و وابستگى یک ملت است که بیگانگان بیایند در این کشور، هر کارى دلشان میخواهد، بکنند؛ دادگاه‌هاى کشور و پلیس کشور اجازه نداشته باشند اندک‌تعرضى به اینها بکنند. آمریکائى‌ها این را از رژیم طاغوت خواستند، رژیم طاغوت هم دودستى تقدیمشان کرد: قانون کاپیتولاسیون.



 البته بى‌سر و صدا این کارها را میکردند، نمیگذاشتند در مطبوعات انعکاس پیدا کند؛ ولى امام اطلاع پیدا کردند. امام در سخنرانى قبل از سیزده آبان در جمع طلاب و مردم قم فریاد کشیدند که این چه قانونى است. تعبیر امام این بود که اگر یک مأمور دون‌پایه‌ى آمریکائى در کشور، یک مرجع تقلید را مورد اهانت قرار بدهد، با ماشین زیر بگیرد و هر جنایتى انجام بدهد، قوانین ایران نسبت به این مأمور کاملاً خنثى هستند؛ هیچ کسى حق تعرض به او را ندارد؛ خود آمریکائى‌ها میدانند با او چه کار کنند؛ که خوب، معلوم است چه کار میکردند. امام در مقابل این قانون ظالمانه فریاد کشید. امام آن وقت تازه هم از زندان آزاد شده بودند. حبس چند ماهه‌ى امام چند ماهى بود که تمام شده بود. امام ایستاد و فریاد خفته‌ى ملت ایران را به گوش همگان رساند. البته خیلى از آحاد مردم اطلاع هم نداشتند که ملت ایران اینجور دارد تحقیر میشود، اما امام اطلاع داشت. دیده‌بان حقیقى منافع و مصالح یک کشور اینجور است؛ وقتى اطلاع پیدا میکند که چه بلائى دارند سر ملت مى‌آورند، چطور دارند ملت را تحقیر میکنند، چطور دارند شرف یک ملت را پامال میکنند، ساکت نمیماند؛ فریاد میزند. آن روز، فریاد هم خطرناک بود؛ لذا بلافاصله امام را دستگیر کردند و به تهران آوردند. امام را در ایران هم نگه نداشتند؛ ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این، حادثه‌ى اول.


 پس
سیزده آبان، اینجا شد نماد دو حقیقت بزرگ، دو حقیقت بسیار حساس و خطیر: یکى طمع‌ورزى آمریکائى‌ها؛ که اگر یک ملت از حق خود، از شرف خود دفاع نکند، استبداد و استکبار تا اینجا پیش مى‌آیند که یک قانون ظالمانه‌اى مثل کاپیتولاسیون را بر این ملت تحمیل میکنند. هدف سلطه‌هاى استکبارى این است. اینجور نیست که روابط دولتى مثل دولت آمریکا با یک کشورى که به قدر او زور و قدرت ندارد، مثل دو تا کشور عادى باشد؛ نه، از نظر خود آمریکائى‌ها، رابطه‌ى بین آمریکا و کشورهاى به قول خوشان جهان سوم، رابطه‌ى ارباب و رعیت است؛ آنها اربابند، اینها رعیتند. آنها هر اختیارى در این کشور دارند؛ نفتش را ببرند، گازش را ببرند، منافعش را ببرند، پولش را بگیرند، منافع آمریکا را در اینجا تأمین کنند، ملت را هم اینجور تحقیر کنند.

 یک استوار آمریکائى توى گوش یک امیر ارشد ارتش ایران میزد، کسى هم جوابگویش نبود! توى همین پادگانهاى گوناگون کشور، وقتى یک نظامى دون‌پایه‌ى آمریکائى با یک افسر ارشد ایرانى روبه‌رو میشد، مثل یک ارباب حرف میزد! ارتشى‌ها ناراحت بودند، جرأت نمیکردند؛ اما کارى نمیتوانستند بکنند. این مطلب اول است، که سیزده آبان نماد استکبار آمریکائى است؛ نماد روح تعدى و تجاوز استکبار نسبت به ملتها، از جمله نسبت به ملت ایران است.

رؤساى جمهور آمریکا در دوره‌هاى مختلف بعد از پیروزى انقلاب خیلى دولّا راست شدند، خیلى حرفهاى چرب و نرم زدند، شاید بتوانند این راه بسته را دوباره باز کنند. ظاهراً حرفهائى میزنند، اما باطن قضیه همان پنجه‌ى چدنى است که من گفتم در زیر دستکش مخملى پنهان شده است.

پس سیزده آبان یادآور یک حقیقت تلخ و بسیار مهم است و آن حقیقت عبارت است از روح استکبار در قدرتهاى استکبارى و سلطه‌هاى استکبارى. آحاد ملتهاى کشورهاى گوناگون - از جمله ملت ما - باید هرگز این را از یاد نبرند؛ بدانند این چهره‌اى که در آنجا قرار گرفته است، چهره‌ى متجاوز است، چهره‌ى متعرض است، قصد پیشروى دارد؛ تا اینجا که شرف یک ملت را لگدمال کند، تجاوز ناموسى بکند، تجاوز عرضى بکند، به جان و مال تجاوز کند و کسى هم نتواند از او سؤال کند و توضیح بخواهد.

 دومین مطلبى که
سیزده آبان نماد آن محسوب میشود، فریاد رساى امام بزرگوار ماست. آن فریاد، سالمترین و پاکیزه‌ترین فریادها بود که از پاکترین حلقوم ها بیرون آمد. خیلى‌ها ممکن است گوشه و کنار یک حرفى بزنند، یک چیزى بگویند، یک اعتراضى بکنند؛ لیکن حلقومى که فریاد سیزده آبان را در سال 43 در عالم منتشر کرد، پاکیزه‌ترین حلقومها بود. اولاً این فریاد، برخاسته‌ى از حس دین بود؛ ثانیاً برخاسته‌ى از آن عِرق پاکیزه‌ى مسلمانى و ملى بود - نمیتوانست تسلط دشمن را بر این ملت تحمل کند - ثالثاً فریادى متکى به حمایت عمومى مردم بود. گفتم؛ با اینکه مردم اول اطلاع نداشتند، اما وقتى فریاد امام بلند شد، مردم حمایت کردند. همان حمایتها بود که چهارده سال بعد به پیروزى انقلاب اسلامى انجامید. آن فریاد پاکیزه مثل فریاد رسائى بود که پیامبران الهى در میان مردم سر دادند و مردم و دلهاى مردم را جذب کردند. امام یک چنین حرکت عظیمى را در کشور انجام داد، بعد هم متحمل هزینه‌اش شد؛ امام را از خانه و زندگى و خانواده و دوستان و نزدیکانش جدا کردند و به یک گوشه‌ى دنیا تبعید کردند. پس مطلب دوم هم این بود که سیزده آبان نماد یک چنین فریادى است.

 مطلب بسیار مهم سومى که پشت سر این نماد قرار دارد، قضیه‌ى دانش‌آموزان سال 57 است. چهارده سال از آن حادثه که گذشت، در سال 57 جوانهاى ما، نوجوانهاى ما، دانش‌آموزان دبیرستانى ما به عنوان پاکترین و بى‌آلایش‌ترین قشرها توى میدان آمدند و کشته شدند. سیزده آبان روز کشتار دانش‌آموزان است توى همین خیابانهاى تهران. وقتى این نوجوانها و جوانها توى میدان آمدند و فریاد چهارده سال قبل امام را در فضا انعکاس دادند، جلادان مزدور آمریکا از اینها انتقام گرفتند؛ روى اینها آتش گشودند، خون اینها روى اسفالت خیابانهاى تهران ریخت و آن را رنگین کرد. این هم مطلب مهمى است؛ نه فقط به خاطر اینکه تعدادى جوان و نوجوان به شهادت رسیدند - البته این مهم است - بلکه به خاطر این نکته‌ى مهمتر که حرکت عظیمى که امام در سال 42 و 43 آغاز کرد، آنقدر زنده و باطراوت و بانشاط است که یک عده جوان پاکیزه‌ى دانش‌آموز را توى میدان مى‌آورد، احساس مسئولیت میکنند، احساس تعهد میکنند و در مقابل سرنیزه‌ى دستگاه جبار و طاغوت مى‌ایستند. در دنیا اینجور چیزى کم‌نظیر است.

 امروز هم همین‌جور است. امروز هم دانش‌آموزان دبیرستانى ما در کنار دانشجویان، در کنار قشرهاى دیگر، در کنار بسیج و در جاهاى دیگر، جزو پیشقدم‌ترین گروه‌هاى اجتماعى ما هستند. در دوران دفاع مقدس هم باز دانش‌آموزان جزو پیشروان و خطمقدم‌ها محسوب میشدند. شما اگر با خانواده‌هاى شهدا تماس بگیرید - من با خیلى از اینها تماس دارم و مى‌بینم - و از آنها بپرسید جوانتان چند ساله بود، میگویند شانزده ساله، هفده ساله، چهارده ساله. این یعنى چه؟ یعنى احساس تعهد، روحیه‌ى انقلابى، احساس مسئولیت ناشى از روشن‌بینى و بصیرت به اینجا رسیده که جوان دانش‌آموزِ این ملت وسط میدان مى‌آید، سینه‌ى خودش را سپر میکند، از همه‌ى آرزوهاى جوانى‌اش میگذرد، براى اینکه آرمانهاى بزرگ و هدفهاى الهى و اسلامى را در جامعه تحقق ببخشد. این هم حادثه‌ى بزرگ دیگرى بود که در سال 57 اتفاق افتاد؛ مفهوم بسیار عظیم دیگرى که پشت سر کلمه‌ى سیزده آبان قرار دارد. سیزده آبان نماد اینهاست.

 آخرین قضیه‌اى که در سیزده آبان پیدا شد، تسخیر لانه‌ى جاسوسى بود. در سال 58 به مناسبت سالروز تبعید امام و شهادت دانش‌آموزان، باز هم جوانها آمدند کارى کردند که دنیا را خیره کرد و آمریکا را به زانو درآورد. این واقع قضیه است؛ اینها شعار نیست. شما بدانید؛ آن روزى که لانه‌ى جاسوسى تسخیر شد، دولت آمریکا آبرو و اعتبار و هیمنه‌اش چندین برابر امروز بود. شما امروز را نگاه نکنید که آمریکا در چشمها سبک شده، کوچک شده، ملتها علناً علیه آمریکا دشنام میدهند و آنها را نفرین میکنند. آن روز اینجور نبود؛ آن روز آمریکا در دنیا یک هیمنه‌ى ابرقدرتىِ درجه‌ى یک داشت. جوان دانشجوى ما با شجاعت، با شهامت، به عنوان لبه‌ى اصلى جبهه‌ى مقاومت ملت ایران، سفارتخانه‌ى آنچنان آمریکائى را تسخیر کرد؛ کسانى را که آنجا بودند، زندانى کرد. البته امام محبت کردند، ملاطفت کردند و بعد از اندکى گفتند عناصرى از آنها - مثل زنهاشان - برگردند بروند آمریکا؛ لیکن آن عناصر اصلى تا مدتى طولانى در اینجا ماندند. این هم حرکت عظیمى بود که قدرت آمریکا را در دنیا متزلزل کرد؛ آمریکاى با آن هیمنه و با آن عظمت، ناگهان در چشم ملتها فروکش کرد. کار به جائى رسید که رئیس جمهور آمریکا براى نجات این گروگانها دست به حمله‌ى نظامىِ پنهانى و شبانه به ایران زد. جاسوسانشان را در اینجا بسیج کردند، مقدمات فراوانى فراهم کردند، آدم دیدند، جا دیدند، با هلیکوپتر و هواپیما حمله کردند، آمدند که طبس پیاده شوند و از آنجا بیایند و به خیال خودشان گروگانها را خلاص کنند و ببرند؛ که آن ماجراى معروف طبس اتفاق افتاد، خداى متعال آبروى اینها را برد، هواپیماها و هلیکوپترهاشان آتش گرفت و مجبور شدند از همان طبس برگردند و بروند. قضایاى سیزده آبان اینهاست.

سیزده آبان نماد است؛ در دل خود، در عقبه‌ى خود معانى فراوانى دارد؛ که این معانى، همه براى ما درس است؛ باید اینها را به یاد داشته باشیم: طمع‌ورزى آمریکا، وابستگى رژیم طاغوت به آمریکا و فساد آن دستگاه، ایستادگى ایمانِ متکى به بصیرت امام بزرگوار و مردم، حضور نسل جوان، شجاعت و جسارت نسل جوان انقلابى در مقابل هیمنه و چهره‌ى آرایش کرده و بزک کرده‌ى آمریکا؛ اینها همه در دل کلمه‌ى سیزده آبان است. پس سیزده آبان یک حرف کوچکى نیست.

 حالا شما یک تأملى بکنید؛ سال گذشته - سال 88 - در روز سیزده آبان یک جمعیت محدود نگونبختى آمدند توى خیابانهاى تهران، علیه سیزده آبان شعار دادند، براى اینکه شاید بتوانند این مناسبت بزرگ را به لجن بکشند. البته آنها شکست خوردند، معلوم هم بود شکست میخورند - این واضح بود - اما ببینید پشت سر حرکت آنها چى بود؟ آنها با چى داشتند مقابله میکردند؟ با این نماد که پشت سر آن این مفاهیم بزرگ هست، مقابله میکردند. در واقع آنها با این مفاهیم مقابله میکردند. میخواستند هیمنه‌ى آمریکائى را بار دیگر زنده کنند. آنها میخواستند بر روى سلطه‌طلبى و دخالت‌طلبى آمریکا پرده بکشند. آنها میخواستند حرکت عظیم ملت ایران را در مقابل آن ظلم بزرگ زیر سؤال ببرند.

وقتى انسان میفهمد معناى سیزده آبان چیست، میفهمد آن کسانى که به خیال خودشان میخواستند سیزده آبان را خراب کنند، کى‌اند، چى‌اند و هدفهاشان چیست. این بصیرتى که ما تکرار میکنیم، تأکید میکنیم، این است. باید تأمل کرد، دقت کرد.

من به شما جوانان عزیز عرض بکنم؛ امروز شما خط مقدم حرکت ملت ایرانید. ملت ایران به قله‌هائى چشم دوخته است و به سمت آن قله‌ها دارد حرکت میکند. دوست و دشمن اعتراف میکنند که ملت ایران بسرعت دارد به سمت قله‌ها میرود. البته راه هنوز خیلى طولانى است؛ ساده‌اندیشى نباید کرد. راهى که ما در پیش داریم، راه یکساله و دو ساله نیست؛ راه بلندمدت است؛ اما دارد حرکت میکند. تا حرکت نباشد، رسیدن به هدف ممکن نیست. با نشستن و آرزو کردن و خمیازه کشیدن، هیچ کس به هدف نمیرسد؛ باید پا در راه نهاد، با عزم راسخ پیش رفت. ملت ایران دارد این کار را میکند.

در زمینه‌ى علمى، در زمینه‌ى فناورى، در زمینه‌ى سیاسى، در زمینه‌ى خدمات گوناگون، در زمینه‌ى عمران کشور، ما به پیشرفتهاى چشمگیرى دست یافته‌ایم. امروز خوشبختانه سرتاسر کشور مثل یک کارگاه بزرگ است که در همه جایش دارد کار انجام میگیرد، خدمت انجام میگیرد، کارهاى عمرانى انجام میگیرد؛ هم کارگزاران ایرانى مهارت و خبرویت و تجربه پیدا میکنند، هم مردم بهره‌مند میشوند، هم ما از دیگران بى‌نیاز میشویم.

در گذشته اگر میخواستند توى این شهر یک پل بسازند، باید کارشناس فرنگى مى‌آمد؛ اگر میخواستند یک سد بسازند، باید منت چند دولت خارجى را میکشیدند؛ کارهاى پیچیده‌تر که جاى خود دارد. امروز ملت ایران از این جهات بى‌نیاز است؛ نیروى انسانى غنى، سرشار، بااستعداد و انبوه دارد؛ مدیران دلسوز و علاقه‌مند و کارآمد دارد. ملت دارد پیش میرود. اما آن مجموعه‌اى که جلوى این حرکت عظیم قرار دارد، چه کسانى هستند؟ آنها جوانها هستند، دانشجویانند، دانش‌آموزانند، طلاب جوانند. جوانها هستند که دارند این حرکت را به پیش میبرند. موتور این حرکت عظیم، این قطار عظیمى که دارد همین‌طور پیش میرود، جوانهایند.

البته مدیران کارآمد و کارآزموده و مجرب لازمند. تکیه‌ى روى جوانها معنایش این نیست که ما به آدمهاى تجربه کرده و عمر گذرانده و مراحل دیده و مو سفید کرده بى‌احترامى کنیم؛ نه، آنها هم وجودشان واجب و لازم است؛ اما تا جوانها نباشند، این حرکت انجام نمیگیرد. امروز به توفیق الهى، به حول و قوه‌ى الهى جوانها حاضرند، در صحنه‌اند؛ این خیلى چیز مهم و بزرگى است. شما جوانها خط مقدم این حرکت هستید؛ هم در میدانهاى سیاسى، هم در میدانهاى اقتصادى، هم در میدانهاى علم.

در میدان سیاسى، فتنه‌ى سال 88 را جوانهاى ما خواباندند. بیش از عوامل گوناگون دیگر، جوانهاى ما، همین شما دانش‌آموزها، همین شما دانشجوها نقش داشتید؛ والّا فتنه، فتنه‌ى بزرگى بود. من به شما عرض کنم؛ چند سالى که بگذرد، آن وقت قلمهاى بسته شده‌ى آگاهان بین‌المللى روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممکن است من آن روز نباشم، اما شماها هستید؛ خواهید شنید، خواهید خواند که چه توطئه‌ى بزرگى پشت فتنه‌ى سال 88 بود. این فتنه خیلى چیز مهمى بود، قصدشان خیلى قصد عجیب و غریبى بود؛ در واقع میخواستند ایران را تسخیر کنند. اینهائى که عامل فتنه بودند - توى خیابان، یا بعضى از سخنگویانشان - اغلب ندانسته وارد این میدان شده بودند؛ اما دستهائى اینها را هدایت میکرد، نمیفهمیدند. حالا این که چطور بعضى‌ها وارد این میدان شدند، چطور ندانسته به دشمن کمک کردند، خودش تحلیلهاى دقیق روانشناختى دارد؛ اما واقعیت قضیه این است که عرض کردم. این مسئله خیلى کار بزرگى بود؛ این کار را شما جوانها به سامان رساندید.

توى صحنه بمانید عزیزان من! کشور مال شماست. این قله‌هائى که قبلاً گفتم، متعلق به شماست. در دورانى که شما به کمال سنى رسیدید، ان‌شاءاللَّه این قله‌ها را خواهید دید و براى ملت خودتان افتخار خواهید آفرید. البته هیچ حرکتى هرگز تمام شدنى نیست. حرکت به سمت قله‌ها همچنان ادامه دارد و هیچ وقت متوقف نمیشود. مهم این است که یک ملت یاد بگیرد، عادت کند و براى حرکت به سمت کمال و تعالى، عزم راسخ کند. این عزم نبایستى هیچ وقت سستى پیدا کند.

امروز خوشبختانه جمهورى اسلامى و ملت عزیزى که پشت سر این جمهورى هستند و آن را دارند پاسدارى میکنند، از همیشه قوى‌ترند، از همیشه تواناترند. امروز راه ما از همیشه روشن‌تر است و میدانیم داریم چه کار میکنیم؛ میفهمیم به کجا داریم میرویم؛ دوستانمان را میشناسیم، دشمنانمان را هم میشناسیم.

دشمنان ملت ایران امروز از همیشه‌ى گذشته‌ى خودشان ضعیف‌ترند، منفورند، دچار مشکلاتند؛ دچار مشکل اقتصادى‌اند، دچار مشکل سیاسى‌اند، انواع و اقسام مشکلات را دارند. البته این معنایش این نیست که خیالمان راحت شود، سر روى بالش نرم بگذاریم و فراموش کنیم؛ نه، هرگز «دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد»؛ همیشه باید به یاد داشته باشید که دشمن در کمین است، مواظب است؛ اما بدانید دشمن امروز نمیتواند از روشهاى گذشته استفاده کند. امروز ملت ایران هوشیار است؛ جوانهاى ما هوشیارند، آگاهند، بیدارند. بیشترین مجموعه‌ى جوان این کشور امروز در خدمت همین هدفها هستند؛ چه در محیط دانشگاه، چه در محیط بازار، چه در محیط دانش‌آموزى، چه در محیطهاى روحانى؛ در همه‌ى محیطها جوانها وارد کارند.
روردگارا! این جوانها را مشمول لطف و رحمت خود قرار بده. پروردگارا! صلاح را بر این کشور حاکم کن. پروردگارا! ما را، قشرهاى مختلف را، آنچنانى که اسلام خواسته است و اسلام مى‌پسندد، تربیت بفرما. پروردگارا! ملت ایران را در پیروزى‌هاى فراوانش مدد بفرما. پروردگارا! دعاى ولى‌عصر (ارواحنا فداه) را پشتیبان این ملت و شامل حال این ملت و مقبول درگاه خود قرار بده.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

منبع:سایت معظّم له