هویت

سلام

شعار زدگی آفت بدی است که در این هنگامه ی غلبه ی شعار به جای شعور شعار شده است...

نپرداختن جدی به مسائل مختلف یکی از آسیب های جدی است از آن جمله پرداختن به اندیشه ی رهبر معظّم انقلاب است...

چندی پیش در ماه مبارک رمضان ایشان دیداری با شاعران داشتند...

اگر فرصت کردید این دیدار را به طور کامل بخوانید...

سپس با ادامه ی این مطلب همراه شوید...

این قسمت کلام معظّم له را دوباره با هم مرور می کنیم:

هویّت ملّتها عبارت است از مشخصّه‌هاى فرهنگى آنها و مزیّتهاى فرهنگى آنها؛ این هویّت فرهنگى یک ملّت را تشکیل میدهد. این هوّیت فرهنگى، اصل است؛ اگر چنانچه این از یک ملّتى گرفته بشود، این ملّت هضم خواهد شد، یعنى درواقع به معناى حقیقى کلمه نابود خواهد شد؛ حالا در یک مشخّصه‌ى جغرافیایى قرار میگیرد امّا چیزى نیست؛ هست، امّا بودن او مثل نبودن است؛


هویّت فرهنگى، همه‌ى حیات یک مجموعه و یک ملّت است. شعر میتواند این هویّت فرهنگى را هم تقویّت کند و غنى کند و تغذیه کند؛ که در باب هویّت فرهنگى هم باز به شعراى تاریخ خودمان که نگاه میکنیم - زبان‌آوران بزرگ - مى‌بینیم پیامهاى اینها خیلى باارزش است: پیام توحید است، پیام خداباورى است، پیام درستکارى است؛ واقعاً منظومه‌هایى که در این مورد وجود دارد حقیقتاً شگفت‌آور است. حالا بنده با اشعار ملّتهاى دیگر خیلى آشنایى ندارم؛ با بعضى‌ها که آشنایى داریم، انصافاً شعر فارسى - بوستان سعدى، شاهنامه‌ى فردوسى، خمسه‌ى نظامى، دیوان حافظ، مثنوى مولوى - پر از حکمت است؛ یعنى به معناى واقعى کلمه، حکمت موج میزند در این کتابها و اندیشه‌هاى والا؛ فکرهاى بسیار برجسته و فاخر در این کتابها هست؛ اینها توانسته یک هویّتى براى ملّت ما تعریف کند.


و این را هم به شما عرض بکنم: ما هر چه امتیاز داریم، ناشى از همین هویّت فرهنگى است؛ اگر این هویّت فرهنگى نبود، انقلاب ما هم پیروز نمیشد. اگر این هویّت فرهنگى نبود، یک امامى مثل امام ما که نهضت را به‌وجود آورد و به سرانجام رساند، اصلاً خلق نمیشد، درست نمیشد. امام بزرگوار، ساخته و پرداخته‌ى همین فرهنگ است. همین هویّت فرهنگى است که آدمى مثل امام را در جامعه پرورش میدهد؛ این را باید نگه داشت. این را شما میتوانید نگه دارید.


شعر باید پاسدار این هویّت باشد و این هویّت هم درواقع همان عقلانیّت معنوى است که ما روى آن - روى مسئله‌ى عقلانیّت معنوى و خرد جمعى جامعه - تکیه میکنیم؛ این هویّت فرهنگى درواقع همان عقلانیّت است؛ این را بایستى شما در شعر خودتان مراقبت بکنید، حفظ کنید: اخلاق والاى اسلامى را، حکمت معنوى و الهى و اسلامى را، توحید را، خداباورى را، انصاف را، صداقت را و همه‌ى آن چیزهایى که در شعر فاخر فارسى وجود دارد. و اگر این انگیزه در شاعر امروز پیدا بشود و اهتمام پیدا کند، آن‌وقت تهاجمى که دارد به این مرکز میشود، برایش آشکار خواهد شد.


لطفا بدون دقت کافی ادامه ی مطلب را نخوانید و اگر بناندارید نظر بدهید شرعا مجاز به خواندن ادامه مطلب نیستید لطفا:



مدت ها به این فکر می کردم که چرا وقتی تابستان خصوصا ماه مبارک رمضان می شود در شهر دزفول کنار آب معضل می شود؟

آیا پروردگار عالم کنار آب دزفول را محل بی فرهنگی قرار داده است؟

آیا اگر شهدا بودند اینگونه عمل می کردند و...

باید پذیرفت که شهر دزفول در این چند ساله تفاوت شگرف فرهنگی کرده است و هویت شکل گرفته این شهر آماج حملات متعدد قرار گرفته و مسئولین(اعم از دولتی،غیردولتی تا آحاد مردم)می توان گفت در غفلتند...

طبق تعریف رهبری از هویت یعنی همان که خودشان می فرمایند اگر نبود انقلاب پیروز نمی شد در دزفول به شدت در خطر قرار گرفته است این هویت در دزفول چه بود؟

این هویت همان بود که وقتی از آیت ا...شوشتری می پرسند می گویند دزفول حسینیه است.

این هویت همان است که علمایی چون شیخ انصاری، شیخ عبدالحسین لاری، علامه کمالی، آیت ا...معزّی، آیت ا...قاضی دزفولی و پیشگامی در بسیاری از وقایع بزرگ تاریخ ایران به بار می آورد...

این هویت همان است که 50مجتهد مسلم را در خود پرورده است این همان هویت است که باعث می شود صدام هر لحظه بمب های خود را بر سر مردمش بریزد.

در سیر تاریخ شهرستان دزفول هویتی شکل گرفته که اگر نگوییم بی نظیر با قاطعیت می شود گفت کم نظیر است شاهد آن سخن امام خمینی است که می فرمایند: شما دزفولی ها و اهوازی ها و سوسنگردی ها امتحان دادید و خوب از امتحان بیرون آمدید.(59/10/7)

یا خلف صالحشان می فرمایند:

مردم شهر دزفول یکی از بهترین امتحانهای دوران انقلاب و جنگ تحمیلی را در تاریخ به یادگار گذاشتند و قهرمانی ماندگاری را به ثبت رساندند و این اثر شگفت‌آور نتیجه رسوخ و نفوذ ایمان انقلابی تا اعماق روح و جان این مردم است.(75/12/25)

بررسی دقیق تر دو بیان بالا نشان می دهد که مطالب صادر شده از این دو رهبر عزیز دقیقا اشاره به همان هویت دارد در مورد اول امام خمینی به مساله امتحان و سربلند بیرون آمدن از آن در طول تاریخ بشر اشاره می فرمایند و در مورد دوم رهبر انقلاب به پیشینه ی تاریخی و افزودن به این هویت و جلا دادن بیشتر به آن در ادامه ، در برهه ی انقلاب می پردازند.

عناصر این هویت عبارتند از:

1- همین یک مورد تمام موارد بعدی را در بر می گیرد که همانا و بی شک تبعیت و حضور روحانیت عالم و مجاهد در این شهر بوده است


2- مجالس پرشور و معرفت افزای حسینی


3- متعهد بودن و خانواده محوری


4- اهتمام بازاریان، کشاورزان و سایر اقشار به کسب حلال


5- جوانمردی، سخاوت و دستگیری


6- مساجد تاثیرگذار و معرفت آفرین

و...

متاسفانه در این سال های رکن رکین این هویت یعنی روحانیت مورد هجمه قرار گرفت...

و به تبع آن شالوده این هویت دستخوش استحاله شد...

لطفا مباحثی که ارائه می شود را به صورت تک بعدی و خطی و با نگاه عجیب و غریب نگاه نکنید...

شهر دزفول شد معروف به دراویش...

شهر زیرگذرها

شهر پرچم های بزرگ

شهر کودک دوسر

شهر آشوب پس از فیلم سرزمین کهن و حمله به نمازجمعه

شهر مشارکت17درصدی بخش مرکزی در انتخابات دور دوم مجلس شورای اسلامی

شهری که عالمان را فراری می دهد

شهر ساحل دز و علی کله و قلیان و دختر بازی و...

شهر فلان خواننده ی زمان شاه

شهر کنسرت

و...

به این فکر کرده اید تمام کارهایی که در شهر دزفول دارد صورت می گیرد جنگ حافظان و مخربان این هویت است؟

وقتی می گویند چرا در شهر اینقدر کنسرت و موسیقی می گویند نه در فلان شهر هم هست و بوده و با مثلا تهران مقایسه می شود و یا مجوز ارشاد مطرح می شود بله دزفول هویتی دارد که این را نمی پذیرد ولی به ضرب و زور دارند به این هویت هجمه می کنند و وقتی این هویت را دستخوش تغییر کردند دیگر هر اتفاقی بیفتد عجیب نیست...

هویت سازی کاذب مثل پرچم فلان متری شهرداری با تصویب اعضای فرهنگی شورای شهر است که به عنوان نماد فرهنگی شهرستان دزفول مطرح می شود و...

دوستان هویت شهرستان دزفول دستخوش استحاله است و هر کاری می کنیم باید با این دید باشد که پاسداری کنیم از عناصر هویت ساز این شهر بازی و یادواره های توخالی و کارهای دستوری و شعاری بس است بیاییم کمی دقیق تر نگاه کنیم ما چه تحویل گرفته ایم و چه داریم می دهیم شهری که مردمش شاه با آن همه هیبتش در شهر دزفول و صدام با آن همه موشک و اسلحه اش را چنان خوار کردند  که سر نتوانستند بلند کنند شده است محل بخر بخور بپوش شده محل قلیان های شهرهای اطراف و محل دوست دختر و پسرهایی که آخر هفته می آیند دزفول و کنار رودخانه و شهر دراویش و...

البته این نوشته منکر فعالیت های انجام گرفته و در حال انجام نیست فقط این نوشته اولا طرح دغدغه و سپس بهتر دیدن فضا و میدان و خطیر بودن مسئله است این نوشته اگر توفیقی بود ادامه می یابد هم ویرایش و هم مطلب بعدی. شما هم نقد و بررسی فرمایید.