وارثین

مرکز تولید و توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی

وارثین

مرکز تولید و توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی

امام جماعت ...به مناسبت سخنرانی رهبری در اولین همایش ائمه جمعه و جماعت سال 61

احیای مسجد قائم به پیشنماز است:

هر چه خدمت به مساجد و عمران مساجد بکنید، معلوم است که انشاءالله ثوابش پیش خدای متعال، چه قدر زیاد است: «انما یعمر مساجد الله من امن بالله والیوم الاخر».

البته دوستانی که اشتغالهای اداری و کاری و اینها دارند، خیلی به مسجد اهمیت نمی دهند، اشکال این است. نایب نمی شود، فایده ندارد؛ باید خود پیش نماز به مسجد برود، والا اسم مسجد به نام یکی باشد و یکی دیگر برود ، مثل همه کارهای دیگری است که یک رئیس بیکار و یک نایب فعال دارد. اول انقلاب می خواستیم مشکل را آن جوری حل کنیم، فایده نداشت. نه آن رئیس می توانست کاری بکند، نه آن نایب، قدرت و جرات و مسئولیت انجام کارهای حسابی را داشت؛ لذا کارها غالبا می ماند. این تجربه موفقی نیست. خود من پیشنمازی کرده ام، می دانم که مسجد و پیشنمازی، یعنی چه . مسجد، قائم به پیشنماز است. خادم، تاثیر خیلی کمی دارد؛ یعنی   در مقایسه با پیشنماز، واقعاً تاثیرش ده بر یک هم نیست. البته تاثیراتی دارد، اما ملکه ی زنبور عسل مسجد، پیشنماز است. پیشنماز که آن جا بود و جاذبه داشت، همه هستند. پیشنماز، هر چه و هر کس هم باشد، وقتی اعتنایی به مسجد نداشت، تاثیر کمی خواهد داشت؛ مثل آقایان فعلی ما، روحانیون انقلابی و جوان فاضل، عیب کارشان این است که به مسجد، اعتنایی ندارند. ظهر می شود، مشغل کارند، یا جلسه دارند، مسجد هم دارند؛ این نمی شود. این جا،‌سنت پیشنمازی در ایران کجا.

 

معروف بود می گفتند که هر وقت پیشنماز نیامد، تابوت را درب خانه اش ببرید؛ واقعا این جوری بود.

پدر من چهل، پنجاه سال تا وقتی که از کار افتاد پیشنماز بود، مگر ممکن بود ایشان یک روز به مسجد نرود. ما در دوره بچگی و نوجوانی و آن وقتهایی که پدرمان برای نماز می رفت، اصلا برایمان معهود نبود که ممکن است نرود؛ یعنی اصلا چنین چیزی مثل محالات بود، مثل این بود که یک روز آفتاب در نیاید. مگر پیشنمازی این جور می شود؟  

 حالا برف است، حالا جلسه است، حالا مهمانی است. خوب، همه چیز به جای خود محفوظ ، وقتی که وقت نماز می شد، وقت مناسب نماز، اگر جلسه، یا مهمانی، یا مریض هم داشتند، هر چه بود، پا می شدند می آمدند پیشنمازی این است.

اگر شما بتوانید، این روحیه را در آقایان ایجاد بکنید. من هم دائما به این آقایان گفته ام که باید پیشنماز برسد و در پست خودش باشد. من خودم در مشهد، پیشنماز بودم؛ نه از آن پیشنمازهای مسن و پیر بودم، نه آن چنانی بودم، اما همین حالت در بنده هم بود. مدتی که من را از نماز جماعت ممنوع کرده بودند، فقط شبهای شنبه در مسجد امام حسن (ع) نماز می خواندم مسجد کرامت را بسته بودند. یک سفر به مازندران ساری رفته بودیم برنامه را جوری تنظیم کردم که صبح جمعه در تهران باشم. برای شب شنبه. روز قبلش در ساری بودیم، این جوانها من را شناختند، دور و برم آمدند و به زور ما را داخل شبستانی از شبستانهای مسجد جامع ساری، برای نماز جماعت بردند. نماز خواندم و برایشان صحبت کردم. اصرار کردند که باید شما دو سه روز بمانید؛ گفتم نه، التماس کردند از آن التماسهایی که هر روحانی را میخکوب می کند گفتم نه، چون شب شنبه، نماز دارم و باید بروم، یک سخنرانی برای جوانها می کنم. هر کاری کردند، گفتم نمی شود. آنها گفتند: ای کاش پیشنماز ما هم مثل شما بود ایشان مرتب به تهران می روند و خیلی اهمیت نمی دهند. پیشنماز، این است؛ اگر وادارشان کنید، خوب است.

دوم این که هر کس از این آدمهای با صلاحیت را که ما گفتیم مثلا از قم بیایند، فورا گفتند که باید برای آقایان، خانه بگیریم. پیشنماز، شرط پیشنمازیش در یک مسجد ، این است که برایش یک خانه بگیرند. بالاخره در یک شهر، آدم می خواهد زندگی کند.

هر چه بتوانید در مورد مساجد کار بکنید، خیلی خوب است . مسجد، کانون دین است، الان هم همین است. هیچ چیزی جای مسجد را پر نمی کند؛ یعنی سلولی است که آدم به تنهایی نگاه می کند، ولی همین مجموعه مساجد است که فضا را فضای دینی نگه می دارد و معارف را از نسلی به نسلی منتقل و با دین، آشنا می کند. (19/10/77)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد