وارثین

مرکز تولید و توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی

وارثین

مرکز تولید و توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی

نقد کتاب(چطور نقد کتاب بنویسیم؟)

باسلام

دوشنبه ها با نقد کتاب:

چطور نقد کتاب بنویسیم؟

برایتان پیش آمده که کتابی راخوانده اید ودوست دارید درباره آن مطلبی بنویسید وهرکاری می کنید قلمتان روی کاغذ حرکت نمیکند ویا انگشتتان برصفحه کیبورد فشار نمی آورد.

به همین جهت در این پرونده چندین مقاله در باره نقدکتاب وفرایند آن آورده ایم تا راه رسیدن به یک نقد ومعرفی کتاب هموار شود.اما اگر بخواهیم در یک کلام جمله را کوتاه کنیم این است که باید سوالاتی درباره کتاب مطرح کرد وبدان پاسخ داد .

------------------------

دکتر یونس شکرخواه:

هدف نقد کتاب اظهارنظر پیرامون یک کتاب خاص یا مجموعه‌ای از کتاب‌ها تحت یک عنوان است

 به یاد داشته باشید که مهم‌ترین عنصر در نقد کتاب، تفسیر (Commentary) است نه خلاصه کردن کتاب. بنابراین، فضای کمی را به مرور محتویات کتاب اختصاص دهید.

 ارائه رئوس یا خلاصه کتاب، مشتمل بر مضمون کلی، سیر زمانی و تاکیدات عمده نویسنده (سیاسی، اقتصادی، فکری و ...) و جنبه‌هایی که نادیده گرفته است، کفایت می‌کند.

 وزن اصلی نقد شما باید به ارزیابی شما از نحوه ارائه مطالب نویسنده اختصاص داشته باشد: فرضیه اصلی نویسنه چیست؟  زاویه دید و استدلال او چیست؟  واکنش شما چیست؟ آیا خوندن کتاب باعث بالا بردن درک شما از موضوع شد؟ تا می توانید صریح حرف بزنید. شما کارشناس هستید.

 برای دادن چارچوب به نقد، اطلاعاتی درباره نویسنده، سابقه و تخصص او - و یا عدم تخصص او در زمینه‌‌ای که نوشته است - فراهم کنید.

 غالبا مقدمه کتاب‌ها این نوع اطلاعات را دربر دارد:

     آیا نویسنده نکات و اسناد تازه‌ای ارائه کرده است؟ اگر بله، آن را مشخص کنید.

    آیا از نکات و اسناد دیگران برداشت تازه‌ای کرده است؟ اگر چنین است، با نگاهی تطبیقی، نتیجه‌گیری کنید.

 همیشه زمان نوشته شدن کتاب را در نظر بگیرید، چرا که به این طریق به ارزش‌ها و جهت‌گیری‌های نویسنده پی خواهید برد. به عنوان مثال، زندگی‌نامه‌ای که درباره سناتور «جوزف مک کارتی» توسط یک روزنامه‌نگار محافظه‌کار و طرفدار جمهوری‌خواهان در سال 1954 نوشته شده، قطعا با زندگی نامه دیگری درباره «جوزف مک کارتی» که توسط یک نئومارکسیست آکادمیک در سال 1974 نوشته شده کاملا فرق دارد.

 قطعا اشاره به بخش‌هایی از کتاب ضرورت دارد، اما اشاره فراوان در این باره کار جالبی نیست. پس هیچ‌گاه سعی نکنید بخش‌های زیادی از یک کتاب را نقل کنید.

 نقل چند بخش کوتاه به طور مؤثر، قطعا از نقل چندین بخش اما نامؤثر، بهتر است. هرگاه بخش‌های مورد نظرتان را انتخاب کردید، آنها را به صورت مجزا نقد کنید.

 به یاد داشته باشید که کار شما باید با نقد شما به پایان برسد. بنابراین به پاراگراف های آغازین برگردید. قضاوت شما درباره سبک، چاچوب، محتوا و ارزش‌های کتاب چیست؟ آیا هدف نویسنده از نوشتن کتاب آشکار است؟

 کتاب، شما را راضی کرد؟ چرا بله و چرا خیر؟ آیا دلایل و مستندات نویسنده در خدمت نتیجه‌گیری او هست؟ آیا کتاب، اندیشه شما را به چالش طلبیده است یا دانش شما را بالا برده است؟ آیا پرسش تازه‌ای برایتان ایجاد کرده است؟ یا اینکه نویسنده صرفا آنچه را که شما می دانسته‌اید، به شکل دیگری عرضه کرده است؟ آیا خوندن این کتاب را به دیگران توصیه می‌کنید؟ به چه کسانی؟ آیا کتاب دیگری هم باید در همان باره نوشته شود؟

------------------------

 

مهشید جعفری

- .مرز میان معرفی کتاب و نقد کتاب کجاست و چیست؟ اصولی که در نگارش هر یک می­بایست رعایت شود کدامند؟ جایگاه نظر و سلیقه­ی شخصی کجاست؟ برای اینکه بتوان از عهده­ی هر کدام به خوبی برآمد، باید چه آگاهی­ها و دسترسی­هایی داشت؟ اینها نخستین پرسش­هایی هستند که پیش روی نویسندگان معرفی، یا بررسی / نقد کتاب قرار می­گیرد.

 معرفی کتاب تنها اطلاعات ضروری درباره­ی را ارائه می­کند (اطلاعات کتابشناختی). شرح، یا خلاصه کوتاهی است از آنچه در کتاب آمده است. نظر و سلیقه و باورهای نویسنده­ی معرفی کتاب، تنها در انتخاب کتاب مشخص برای معرفی دخیل است و او در نوشته­اش، کتاب را ارزیابی و تحلیل و تفسیر نمی­کند. مطالعه­ی کتاب، داشتن آگاهی و تسلط به موضوع آن، شناخت از نویسنده، و نیز مطلع بودن از سبک­های ادبی و اصول فنی به نویسنده­ی معرفیِ کتاب کمک می­کند، ولی ضرور نیست. منتقدان تراز اول کتاب بر سر اصول نوشتن نقد کتاب، کم و بیش، تفاهم دارند، گر چه هر کدام بنا بر سلیقه و سبک خود، چیزهایی به آن می­افزایند، یا از آن می­کاهند. 

نقد کتاب، گزارشی درباره کتاب، یا خلاصه­ای از آن نیست، بازتاب دهنده­ی واکنش منتقد است به کتاب و در آن نقاط قوت و ضعف اثر، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می­گیرد. نقد کتاب توصیف، تحلیل انتقادی، و ارزیابی کیفیت و مفهوم و اهمیت و تأثیرگذاری یک کتاب است، نه بازگویی آن. در نوشتن نقد باید بر هدف، محتوا، و قدرت متقاعد کنندگی کتاب تمرکز کرد. باید گفت که نویسنده تلاش کرده است چه بگوید و اینکه در انجام این کار (به نظر منتقد) تا چه میزان موفق بوده و نیز لازم است که منتقد شواهدی درباره­ی ارزیابی خود ارائه کند.

 هر قدر به خود، و به توانمان در نوشتن مطمئنیم، و بر موضوعی که کتاب درباره­ی آن نوشته شده تسلط داریم، نباید بر کتابی که نخوانده­ایم نقد بنویسیم. نوشتن نقد کتاب بر پایه­ی مرور سر فصل­ها، خواندن مقدمه­ها و یادداشت­ها، و مراجعه به نوشته­ی پشت جلد، بدون خواندن کامل و دقیق متن کتاب، و گاه حتی بی­مراجعه به منابع دیگر، کار درستی نیست. هیچ روش مشخص و چارچوب صلب و خلل­ناپذیری برای نوشتن نقد کتاب وجود ندارد و شیوه­ی نوشتن چنین نقدی به شدت شخصی است، ولی اصول را نباید از یاد برد و به کلی کنار گذاشت.

 آنچه در زیر می­آید، راهنمایی است برای نوشتن نقد کتاب، که عمده­ی آن را از شیوه­نامه­ی دانشگاه دالهوزی برگرفته‌ایم، البته اینها تنها پیشنهاد هستند، نه فرمولی که باید مو به مو رعایت کرد:

 1.بخشی را به بیان اطلاعات و مشخصات ظاهری اختصاص دهید: عنوان کتاب، نام نویسنده، تاریخ نخستین چاپ، موضوع کتاب، ویژگی­های شکلی (داشتن نقشه، تصاویر، و ...، قطع کتاب)، قیمت، و شابک.

 2.هدف نویسنده را از نوشتن کتاب مطرح کنید. نویسنده گاه هدف­های خود را در مقدمه یا فصل نخست عنوان می­کند و اگر چنین نکرده باشد، با چند پرسش ساده از خود، می­توانید هدف او را بشناسید:

 § چرا نویسنده درباره­ی این موضوع کتاب نوشته است، نه درباره­ی موضوعی دیگر؟

 § دیدگاه اصلی نویسنده در کتاب چیست؟

 § آیا نویسنده مطلبی تخصصی نوشته، یا با شاخ و برگ­دادن به یک رویداد و برجسته­سازی آن، تلاش کرده که خواننده را متقاعد کند؟

 § ژانر اصلی کتاب چیست و کتاب چگونه در قالب این ژانر قرار گرفته است؟ دانستن ژانر به درک بهتر فرم هنری کتاب و شیوه­ی پرداخت موضوع کمک می­کند. § مخاطب کتاب کیست؟

 § سبک نویسنده چیست؟ شیوه­ای معمول است یا روشی بدیع؟ کیفیت شیوه نگارش را می­توان با سنجه­هایی چون: پیوستگی مطالب، وضوح و شفافیت، اصالت، باورپذیری، استفاده­ی درست از واژگان فنی، گویاییِ بدون حشو، بسط کامل و کافی، روانی خوانش، و تناسب با مخاطب هدف ارزیابی کرد.

 § کتاب چگونه سازمان یافته است؟ برای دانستن این موضوع می­توانید فهرست مطالب را مرور کنید. این کار به تشخیص ایده­ها و درک منظور اصلی نویسنده و تقدم و تأخر زمانی و موضوعی کمک می­کند.

 § کتاب بر شما چه تأثیری گذاشته است؟ آیا فرضیات شما درباره­ی موضوع با خواندن این کتاب تغییر کرد؟ تقویت شد؟ یا به کل از آنها گذشتید؟ کتاب تا چه اندازه به منطق فکری و دانسته­های شخصی شما نزدیک است؟ در موضوع کتاب چه تجربه­های شخصی­ای داشته­اید؟

 § به نظر شما کتاب به چه میزان به هدف­های خود رسیده است؟

 § آیا خواندن این کتاب را به دیگران پیشنهاد می­کنید؟ چرا؟ 3.درباره­ی درون مایه­ی (theme) کتاب و نظریه­ای که کتاب بر آن استوار است، حرف بزنید.

 § درون مایه، جریان یا موضوع اصلی کتاب است، که الزاماً هم به عنوان کتاب ربطی ندارد و معمولاً هم در یک جمله­ی مشخص در کتاب بیان نمی­شود. بلکه بخش مشخصی از موضوع کلی کتاب را طرح می­کند.

 § نظریه (thesis)، باوری است که نویسنده در مضمون کتاب تعمیم می­دهد. اعتقاد نویسنده درباره­ی نکته­ای مهم، نتیجه­گیری فلسفی کتاب، و پیش­فرضی است که نویسنده می­خواهد ثابت کند. درباره­ی نظریه، بدون استفاده از زبان استعاره و مجاز و با جمله­ای روشن و گویا سخن بگویید.

 4.روند پیشرفت کتاب و شیوه­ای را که نویسنده برای بسط و اثبات نظریه­اش به کار می­گیرد، شرح دهید و نظریاتتان را با ارجاع­ها و عبارت­های مشخص مستند کنید. به طور معمول نویسندگان یکی از شیوه­های زیر با تلفیقی از آنها را به کار می­برند:

 § توصیف: در این روش نویسنده به کمک واژه­ها، با ارائه جزئیاتی که با حواس پنجگانه یا قدرت تخیل خواننده قابل درک است، رویدادها و واقعیت­ها را بیان می­کند. در توصیف پیشینه و شیوه­ی شکل­گیری هر موضوع شرح داده می­شود. نخستین هدف این شیوه آن است که به خواننده برای شناخت شخصیت­ها و موقعیت­ها و وقایع، از خلال جزئیات احساس­برانگیز و قابل تصویرسازی ذهنی، کمک کند.

 § روایتگری: در این شیوه، داستانِ مجموعه­ای از رویدادها، معمولاً با همان تقدم و تأخر زمانی­ای که رخ داده­اند، بیان می­شود. البته در رمان، نظم زمانی رخدادها به دلیل پیرنگ داستان، ممکن است بهم بخورد. در روایتگری (چه در داستان و چه در غیر داستان) تأکید بر رویدادهاست. روایت می­گوید که چه اتفاقاتی رخ داده است و هدف اصلی این شیوه روایت داستان است.

 § تفسیر: در تفسیر نویسنده برای ارائه­ی موضوعی یا شفاف کردن ایده­ای، روش توضیح و تحلیل را به کار می­بندد. حقایقی را درباره­ی یک موضوع، یا یک مورد، با شفافیت و بدون موضوع­گیری، تفسیر و تا جایی که ممکن است با بی­طرفی بیان می­کند. هدف اصلی این روش توضیح است. § احتجاج: در این روش، نویسنده از شیوه­ی استدلال و اقناع استفاده می­کند تا خواننده را درباره­ی درست یا نادرست بودن موضوعی متقاعد کند. هدف متقاعد کردن خواننده است برای پذیرش چیزی و عمل کردن بر مبنای آن. در احتجاج درباره­ی موضوع سو گیری می­شود. احتجاج بی­طرف نیست.

 5.کتاب را از نظر جذابیت، دقت تأثیر گذاری، اهمیت، جامع بودن، و مفید بودن برای مخاطبانِ هدف ارزیابی کنید. نشان دهید که آیا استدلال­های اصلی نویسنده صحیح­اند یا نه؟ به نظریات نویسنده واکنش نشان دهید. با چه چیزی موافقید و با چه چیز نه؟ چرا؟ نشان دهید که آیا نتایج گرفته شده به صورت منطقی و بر اساس شواهد گرفته شده­اند یا نه. مسائلی را که کتاب مطرح می­کند بررسی کنید؛ اینکه کتاب چه راه­حل­ها و راهکارهایی را بدونِ راه­حل باقی گذاشته است؟ چه نکات ویژه­ای نامتقاعد کننده­اند؟ کتاب را با کتاب­های دیگر درباره­ی همین موضوع یا دیگر کتاب­های همین نویسنده مقایسه کنید و دریابید که آیا این تنها تکرار گفته­های کتاب­های پیشین، یا رد کردن نظریات پیشین است؟ اگر کتاب حرف تازه­ای دارد، آیا منابعِ تازه کشف شده­ای هستند که رویکرد نویسنده را قابل دفاع کنند؟ درباره­ی بخش­هایی که مورد توجه ویژه هستند، اظهار نظر کنید و نکاتی را که به نظرتان به کتاب ارزش ادبی می­دهد برشمرید. کتاب را به موضوع­های گسترده­تر بسط دهید.

 6.بکوشید تا اطلاعات بیشتری درباره­ی نویسنده به دست آوردید: شهرت، مدارج علمی و تحصیلی، قابلیت­ها، اثر گذاری­ها، زندگی­نامه و مانند اینها – هر مطلبی را که با آنچه مورد نقد قرار می­گیرد مرتبط است و به صلاحیت نویسنده مربوط می­شود. آیا می­توانید ارتباطی میان فلسفه­ی نویسنده، تجربیات زندگی­اش، و کتاب مورد نقد، بیابید؟

 7.از شکل کلی و ساختار ظارهری کتاب (گرافیک، طرح جلد، صفحه­بندی، صحافی، حروفنگاری و مانند اینها) و از اینکه آیا نقشه و تصویر دارد یا نه سخن بگویید. کیفیت آنها چگونه است؟ و آیا به فهم بهتر کتاب کمک می­کنند؟

 8.پی­نگاشته­ها را بررسی کنید. آیا نمایه­ی کتاب دقیق است؟ پی­نوشت­ها و پانویس­های هر بخش را بررسی کنید. آیا به آگاهی­های خواننده می­افزایند؟ آیا نکاتی را درباره­ی آنچه درون متن آمده روشن می­کنند؟ کتابنامه را بررسی کنید. چه منابعی مورد استفاده بوده است؟ منابع دست اول هستند یا نه؟ نویسنده چگونه از آنها بهره برده است؟ فهرستی از نکات مهم مورد غفلت تهیه کنید.

 9.خلاصه­ای کوتاه از محتوای کتاب ارائه کنید ،آن را تجزیه و تحلیل کنید، و درباره­اش نظر بدهید. نتیجه­گیری­های خود را جمع­بندی کنید. همچنین به بخش نتیجه­گیری نویسنده توجه ویژه­ای بکنید؛ آیا باورپذیر و متقاعده کننده است؟ موضوعات اصلی کتاب را فهرست کنید و به اختصار ایده­های نویسنده را درباره­ی این موضوع­ها، نکته­های مهم و نتیجه­گیری­ها بیان نماید. برای تأیید گفته­هایتان عبارت­ها یا بخش­هایی از کتاب، سایر آثار نویسنده، یا درباره­ی کتاب و نویسنده­اش را گو اه بگیرید. اگر کارتان را درست انجام داده باشید، نتیجه­گیری به صورت طبیعی به دنبال آن خواهد آمد؛ که می­تواند شامل ارزیابی نهایی شما، یا تأیید دیدگاهتان باشد.

 

نکته­هایی درباره­­ی ژانرهای ویژه:

 § داستان: 

 شخصیت­ها :

 شخصیت­های داستان از چه منابعی گرفته شده­اند؟ نویسنده از چه الهام گرفته است. 

 نگرش نویسنده درباره­ی شخصیت­های داستانش چگونه است؟ o پرداخت شخصیت­ها یک بعدی است یا از همه جهت به آنها پرداخته شده است؟ 

 آیا شخصیت­پردازی تکامل یافته است؟

آیا توصیف شخصیت­هیا مستقیم است یا غیر مستقیم؟

 

 درون مایه :

 درون­مایه یا مضامین اصلی کدام است؟ 

 درون­مایه چگونه شرح و بسط یافته است؟ 

 آیا درون­مایه کتاب، موضوعی آشنا و قدیمی است، یاتازه و ناآشنا؟ 

 درون­مایه­ی کتاب آموزشی، فلسفی، اجتماعی، روانشناختی، سرگرم کننده، تخیلی، یا ... است (در هدف و در شکل)؟

 

 پیرنگ (plot، طرح داستان، ماجرا):

 عناصر پیرنگ (مانند مقدمه، تعلیق­ها، نقطه­ی اوج، نتیجه­گیری، و جمع­بندی) چگونه شکل داده شده­اند؟ 

 ارتباط پیرنگ با شخصیت­پردازی چیست؟ 

 در پیرنگ چه ابزارهایی برای پیچیده کردن، یاحل ماجراهای قصه به کار برده شده­اند؟ برای نمونه عامل تصادف تا چه اندازه و چگونه در پیچیده­تر کردن، یا باز کردن گرده­های داستان به کار گرفته شده است؟ 

 عوامل رمزآلود و تعلیق کننده کدامند؟ 

 آیا ماجرا/ماجراهایی فرعی در کنار ماجرا اصلی وجود دارد؟ ارتباط آنها با هم چگونه است؟ 

 پیرنگ نسبت به سایر که عناصر اصلی داستان (شخصیت­پردازی، شیوه، موقعیت و ... ) چه وضعیتی دارد؟ متقدم است یا متأخر؟

  سبک :

 ویژگی نگارش چیست (برای نمونه: سادگی، روشنی)؟ o حالت و سرشت نوشته چگونه است (برای نمونه: طنز، هزل، هجو)؟ 

 کتاب از دیدگاه ویژگی­های زیبایی­شناسی چه کیفیتی دارد (برای نمونه: هارمونی و همخوانی، ریتم)؟ 

 چه شگردهای در نگارش به کار گرفته شده­اند (برای نمونه: نمادگرایی، شبیه­گویی، تمثیل، انگاره­پردازی)؟

 فضا (زمان و مکان) :

 فضای اثر چگونه است و آیا نقش مهمی در کار داشته است؟ 

 آیا فضا سبب برانگیخته شدن حس ویژه­ای می­شود؟ چگونه؟ 

 چه موقعیت­های بصری و چشم­اندازهایی در کار ترسیم شده­اند و چه اندازه مهم و موثر هستند. o آیا فضای داستان در شخصیت­ها و ماجرای داستان تأثیر و تغییر ایجاد کرده است؟

  زندگی­نامه :

 آیا کتاب تصویری کامل از زندگی شخصیت مورد نظر ارائه می­کند؟ 

 کدام بخش از زندگی او مورد بیشترین توجه قرار گرفته و آیا این توجه قابل دفاع است؟ 

 نویسنده درباره­ی او چگونه می­اندیشد؟ 

 تدوین زندگی­نامه چگونه است: به ترتیب تقدم و تأخر زمانی، یا به شیوه­ی بازگشت به گذشته؟

 برخورد نویسنده با زندگی شخصیت مورد نظر سطحی است یا مطالعات و پژوهش­های گسترده­ای درباره­ی زندگی او انجام داده است؟ 

 در تهیه­ی زندگی­نامه، از کدام منابع استفاده شده است؟ 

 آیا کتاب مستنداتی درباره زندگی شخصیت ارائه کرده است؟

 آیا نویسنده در پی دست یافتن به اطلاعاتی درباره­ی بخش­های پنهان زندگی شخصیت بوده است؟

 ارتباط زندگی شخصیت با تاریخ و زمانه­ی هم­عصرش چیست؟ 

 کتاب در مقایسه با دیگر زندگی­نامه­های نوشته شده درباره­ی این شخص چه حرف­هایی برای گفتن دارد؟ 

 در مقایسه با دیگر آثار نویسنده در چه مرتبه­ای قرار دارد؟

 

تاریخ و آثار غیرداستانی :

 کتاب درباره­ی کدام موضوع یا چه بازه­ی زمانی­ای نوشته شده است؟ 

 رویکرد نویسنده تا چه اندازه کامل و جامع بوده است؟ 

 در تألیف کتاب از چه منابعی استفاده شده است؟

 آیا نگاه کتاب به موضوع، کلی است یا به جزئیات هم پرداخته است؟ 

 آیا سبک نگارش گزارش گونه است یا تفسیر و تحلیل را نیز شامل می­شود؟ 

 دیدگاه و نظریه­ی شخصی نویسنده چیست؟ 

 آیا رویکرد نویسنده سطحی است یا ساختاری و بنیادی؟ 

 کتاب به چه گروه کتاب­هایی تعلق دارد (عمومی، علمی، درسی)؟ 

 اطلاعات زندگی­نامه­ای چه نقشی در کتاب دارند و چقدر به آنها پرداخته شده است؟ 

 آیا از ذکر بر تاریخ سیاسی تأکید شده یا تاریخ اجتماعی؟ 

 تاریخ­های مشخص در کتاب به طور گسترده استفاده شده و آیا این استفاده دقیق و روشمند بوده؟ 

 آیا کتاب بازچاپ است؟ در این صورت در مقایسه با چاپ­های پیشین چه تفاوت­هایی دراد؟ 

 آیا از نقشه، طرح، عکس و نمودار در کتاب استفاده شده است؟ ارزیابی شما درباره­ی اینها چیست؟

 

 شعر:

 آیا اثر، بدیع، خلاقانه، اصیل و منحصر به فرد است؟ 

 چه نوع شعری مورد نقد و بررسی است (شعر حماسی، ترانه، مرثیه)؟ 

 چه ابزارها و صنایع شعری­ای به کار رفته­اند (وزن، قافیه، استعاره، مجاز)؟ 

 تمرکز اصلی شعر بر چیست و چه اندازه تأثیرگذار است؟

 --------------------

در یک سایت نقد ادبی، به کسانی که می‌خواهند نقد کتاب بنویسند رهنمودهای سودمندی داده شده است. نکات مهمی از این رهنمودها بدین شرح است:
نقد این نیست که کتابی را خلاصه کنیم. در نقد باید به این پرسشها پاسخ داد: چگونه؟ چرا؟ و تا چه اندازه قابل قبول؟
نقد لزوما ایراد گیری و به اصطلاح پنبه نویسنده را زدن نیست. نقد در واژه یعنی جدا کردن سره از ناسره و گفتن نقطه‌های قوت و ضعف داستان، و اینکه چرا شما کتاب را اینگونه می‌بینید. سه گام مهم در فراگرد نقد باید برداشته شود.
گام نخست: در نظر گرفتن چند پرسش - وقتی نوشته‌ای را می‌خوانید، باید این پرسشها در ذهنتان باشد:
1- نکته اصلی نویسنده 2- هدف او 3- مخاطَبان مورد نظر وی 4- در پیشبرد نکته اصلی، نویسنده از چه مسیر استدلالی پیروی می کند 5- در پشتیبانی از هدف خود از چه شواهدی بهره می گیرد 6- پیش فرضها یا پیشداوریهای نویسنده کدامها هستند.
سودمند تر آنست که در خلال خواندن کتاب درباره این پرسشها پاسخها را یادداشت کنیم.
گام دوم: ارزیابی - کتاب را خوانده‌اید و حالا نوبت ارزیابی‌تان از دیدگاههای نویسنده است. این پرسشها می‌تواند شمارا در ارزیابی کتاب یاری دهد:
1- آیا نوشته، منطقی بود؟
2- متن، روشن، سازمان‌یافته و ساده فهم بود؟
3- دیدگاههای نویسنده دقیق بود؟
4- آیا نکته‌های مهم به خوبی پرورانده شده بود؟
5- آیا شواهد کافی در تایید بحث او وجود دارد؟
6- بحث نویسنده از دیدگاه اصلی وی پشتیبانی می‌کند؟
7- آیا متن، برای مخاطَب مورد نظر مناسب است؟
8- آیا نوشته، در برگیرنده دیدگاههای حال و آینده او هست؟
9- آیا متن به شما در درک موضوع مدد می‌رساند؟
10- آیا واژه یا جمله‌ای در کتاب هست که واکنش شدید شمارا برانگیخته باشد؟ کدامها؟ واکنش شما چه بود؟
11- سرچشمه واکنش شما به این مساله چه بود؟ نخستین بار کی با این مفهوم آشنا شدید؟ کجا؟ آیا اشخاص، یا نوشته‌هائی را سراغ دارید که بر دیدگاه شما تاثیر گذاشته باشند؟ آنها تا چه پایه بر متن کتاب اثرگذار بوده یا با آن در تناقض بوده اند؟
گام سوم، طرح نقد ونگارش آن: در نگارش نقد سعی نکنید مقاله تان از ساختار کتاب مورد نقد دنباله روی کند، وگرنه ظن آن خواهد رفت که شما کتاب را خلاصه کرده‌اید. در درآمدی به مقاله، به موضوع نقد و دیدگاه خود بپردازید. با پیش کشیدن جنبه‌هائی از بحث کتاب از دیدگاه خود دفاع کنید، و با خلاصه‌ای از بحث و تاکید دوباره بر دیدگاه عمده خود مقاله را به پایان ببرید.
در این رهگذر، ابتدا دیدگاه‌های نویسنده کتاب را توضیح دهید. فرازهائی از کتاب را عینا در تایید مطلب خود بیاورید. حالا دیدگاه خودرا بگوئید، و اینکه در این باره چه فکر می کنید. به بیان چند دیدگاه کتاب که با آنها موافق و مخالفید بپردازید‌. در نقل مطالب کتاب، می‌توانید مطلب را به عینه نقل کنید یا خلاصه‌اش کنید و بگویید آن مطلبها چگونه شما را در پیشبرد نظرتان یاری می دهد.
توصیه نویسنده به کسانی که می‌خواهند در زمینه نقد کتاب کار کنند، این است که کتاب را مقدمتا به منظور کسب اطلاعات نخوانید؛ در خواندن کتاب دنبال راههای اندیشیدن به درونمایه آن باشید، و نحوه استدلال در متن را بیابید.(منبع: کتابستان)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد