وارثین

مرکز تولید و توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی

وارثین

مرکز تولید و توزیع محصولات جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی

باز هم پژواک هل من ناصر می آید...قوموا رحمکم الله...

با سلام و معذرت از تاخیرهای پیاپی

یه مطلب از آقا می گذارم لطفا شما هم ادرس مطالب خوب توی این موضوع بگذارید و یه مطلب می گذارم از وحید جلیلی به که از سرمقاله های آخرین سوره ی تحریره ی چهارم است که از سایت جنش عدالتخواه دانشجویی گرفتم.

 

یکی از شعارهای خوب آقای احمدی نژاد مساله ساده زیستی است .این شعار ، شعار بسیار مهمی است . این را نباید دست کم گرفت . یک وقت هست که ما در زندگی شخصی خود مثلا حرکت اشراف گونه ای داریم بین خودمان و خدا ؛که اگر حرام باشد ، حرام است ؛اگر مکروه باشد مکروه است ؛ اگر مباح باشد مباح است؛ اما یک وقت  هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافی گری می دهیم ؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد ؛ همه اش حرام است ؛ به خاطر اینکه تعلیم دهنده ی اشرافی گری اشت به : اولاً زیردست های خودمان ، ثانیاً آحاد مردم به این کار تشویق میشوند. ما نباید مردم را به این کار تشویق کنیم . ریخت و پاش ما اولاً از جیبمان نیست ، از بیت المال است ؛ ثانیاً ریخت و پاش ما مشوق ریخت و پاش دیگران است . واقعاً « النّاس علی دین ملوکهم » . ملوک در این جا به معنی پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم ؛ نه ملوک شماها هستید ؛ النّاس علی دین ماها .

(بیانات امام خامنه ای در دیدار رئیس جمهور و هیات وزیران8/6/1384 


پیام هشت ماده ای مقام معظّم رهبری در مبارزه با فساد:

حتما حتما حتما بخوانیم...

فرمان هشت ماده‌‌اى به سران قوا درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، فرمان مهمی را در خصوص مبارزه همه جانبه و سازمان یافته با مفاسد مالی و اقتصادی، خطاب به سران قوا صادر کردند.
متن فرمان رهبر انقلاب اسلامی به رؤسای قوای سه‌گانه بدین شرح است:



بسم‌الله الرحمن الرحیم
حضرات آقایان رؤساى محترم قواى سه گانه دامت تأییداتهم‌

تشکیل ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادى و تهیه طرح مبارزه با فساد که دو قوه‌ى مجریه و قضائیه بدان همت گماشته‌اند، عزم جدّى مسئولان را به اقدام در این امراساسى و حیاتى نوید میدهد. حکومتى که مفتخر به الگو ساختن نظام علوى است باید در همه حال تکلیف بزرگ خود را کم کردن فاصله‌ى طولانى خویش با نظام آرمانى علوى و اسلامى بداند، و این جهادى از سر اخلاص و همّتى سستى‌ناپذیر میطلبد. جمهورى اسلامى که جز خدمت به مردم و افراشتن پرچم عدالت اسلامى، هدف و فلسفه‌ئى ندارد نباید در این راه دچار غفلت شود؛ رفتار قاطع و منصفانه‌ى علوى را باید در مدّ نظر داشته باشد؛ و به کمک الهى و حمایت مردمى که عدالت و انصاف را قدر میدانند تکیه کند.

نامگذارى امسال به نام مبارک «رفتار علوى» فرصت مناسبى است که شما برادران عزیز، خط مراقبت از سلامت نظام را که بحمداللَّه در سالهاى گذشته همواره در کار بوده، فعّالیتى تازه نفس و سازمان یافته ببخشید و با همکارى و اتحاد، افق‌ها را در برابر چشم این ملّت نجیب و مؤمن، روشنتر و شفافتر سازید.

امروز کشور ما تشنه‌ى فعالیّت اقتصادى سالم و ایجاد اشتغال براى جوانان و سرمایه‌گذارى مطمئن است. و این همه به فضائى نیازمند است که در آن، سرمایه‌گذار و صنعتگر و عنصر فعال در کشاورزى و مبتکر علمى و جوینده‌ى کار و همه‌ى قشرها، از صحّت و سلامت ارتباطات حکومتى و امانت و صداقت متصدیان امور مالى و اقتصادى مطمئن بوده و احساس امنیت و آرامش کنند. اگر دست مفسدان و سوءاستفاده‌کنندگان از امکانات حکومتى، قطع نشود، و اگر امتیازطلبان و زیاده‌خواهان پرمدّعا و انحصارجو، طرد نشوند، سرمایه‌گذار و تولید کننده و اشتغال‌طلب، همه احساس ناامنى و نومیدى خواهند کرد و کسانى از آنان به استفاده از راههاى نامشروع و غیرقانونى تشویق خواهند شد.

خشکانیدن ریشه‌ى فساد مالى و اقتصادى و عمل قاطع و گره‌گشا در این باره، مستلزم اقدام همه جانبه بوسیله‌ى قواى سه گانه مخصوصاً دو قوه‌ى مجریه و قضائیه است. قوه‌ى مجریه با نظارتى سازمان یافته و دقیق و بى‌اغماض، از بروز و رشد فسادمالى در دستگاهها پیشگیرى کند، و قوه‌ى قضائیه با استفاده از کارشناسان و قضات قاطع و پاکدامن، مجرم و خائن و عناصر آلوده را از سر راه تعالى کشور بردارد. بدیهى است که نقش قوه‌ى مقننه در وضع قوانین که موجب تسهیل راه‌کارهاى قانونى است و نیز در ایفاء وظیفه‌ى نظارت، بسیار مهم و کارساز است.

لازم است نکاتى را به حضرات آقایان و دیگر دست اندرکاران کشور که میتوانند در مبارزه با فساد مالى ایفاء نقش کنند، تذکر دهم :

1 - با آغاز مبارزه‌ى جدّى با فساد اقتصادى و مالى، یقیناً زمزمه‌ها و بتدریج فریادها و نعره‌هاى مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفتها عمدتاً از سوى کسانى خواهد بود که از این اقدام بزرگ متضرر میشوند و طبیعى است بددلانى که با سعادت ملت و کشور مخالفند یا ساده‌دلانى که از القائات آنان تاثیر پذیرفته‌اند با آنان همصدا شوند. این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند. به مسئولان خیرخواه در قواى سه گانه بیاموزید که تسامح در مبارزه با فساد، بنوعى همدستى با فاسدان و مفسدان است. اعتماد عمومى به دستگاههاى دولتى و قضائى در گرو آن است که این دستگاهها در برخورد با مجرم و متخلف قاطعیت و عدم تزلزل خود را نشان دهند.

2 - ممکن است کسانى بخطا تصوّر کنند که مبارزه با مفسدان و سوءاستفاده‌کنندگان از ثروتهاى ملّى، موجب ناامنى اقتصادى و فرار سرمایه‌ها است. به این اشخاص تفهیم کنید که بعکس، این مبارزه موجب امنیت فضاى اقتصادى و اطمینان کسانى است که مى‌خواهند فعالیت سالم اقتصادى داشته باشند. تولید کنندگان این کشور، خود نخستین قربانیان فساد مالى و اقتصاد ناسالم‌اند.

3 - کار مبارزه با فساد را چه در دولت و چه در قوه‌ى قضائیه به افراد مطمئن و برخوردار از سلامت و امانت بسپارید. دستى که میخواهد با ناپاکى دربیفتد باید خود پاک باشد، و کسانى که میخواهند در راه اصلاح عمل کنند باید خود برخوردار از صلاح باشند.

4 - ضربه‌ى عدالت باید قاطع ولى در عین حال دقیق و ظریف باشد. متهم کردن بى‌گناهان، یا معامله‌ى یکسان میان خیانت و اشتباه، یا یکسان گرفتن گناهان کوچک با گناهان بزرگ جایز نیست. مدیران درستکار و صالح و خدمتگزار که بیگمان، اکثریت کارگزاران در قواى سه گانه کشور را تشکیل میدهند نباید مورد سوء ظن و در معرض اهانت قرار گیرند و یا احساس ناامنى کنند. چه نیکو است که تشویق صالحان و خدمتگزاران نیز در کنار مقابله با فساد و مفسد، وظیفه‌ئى مهم شناخته شود.

5 - بخشهاى مختلف نظارتى در سه قوه از قبیل سازمان بازرسى کل کشور، دیوان محاسبات و وزارت اطلاعات باید با همکارى صمیمانه، نقاط دچار آسیب در گردش مالى و اقتصادى کشور را بدرستى شناسائى کنند و محاکم قضائى و نیز مسئولان آسیب زدائى در هر مورد را یارى رسانند.

6 - وزارت اطلاعات موظف است در چهارچوب وظائف قانونى خود، نقاط آسیب‌پذیر در فعالیتهاى اقتصادى دولتىِ کلان مانند: معاملات و قراردادهاى خارجى، و سرمایه‌گذاریهاى بزرگ، طرح‌هاى ملّى، و نیز مراکز مهم تصمیم‌گیرى اقتصادى و پولى کشور را پوشش اطلاعاتى دهد و به دولت و دستگاه قضائى در تحقق سلامت اقتصادى یارى رساند و بطور منظم به رئیس جمهور گزارش دهد.

7 - در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادى نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هرمسند باید برخورد یکسان صورت گیرد.

8 - با این امر مهم و حیاتى نباید بگونه‌ى شعارى و تبلیغاتى و تظاهرگونه رفتار شود. بجاى تبلیغات باید آثار و برکات عمل، مشهود گردد. به دست اندرکاران این‌مهم تاکید کنید که بجاى پرداختن به ریشه‌ها و ام‌الفسادها به سراغ ضعفا و خطاهاى کوچک نروند و نقاط اصلى را رها نکنند. هرگونه اطلاع رسانى به افکار عمومى که البته در جاى خود لازم است، باید بدور از اظهارات نسنجیده و تبلیغات‌گونه بوده و حفظ آرامش و اطمینان افکار عمومى را در نظر داشته باشد.

از خداوند متعال اخلاص و جِدّ و توفیق را براى خود و شما و همه‌ى مسئولان این امور، مسئلت میکنم و امیدوارم این اقدام مورد رضاى حضرت بقیةاللَّه‌الاعظم روحى فداه قرار گرفته گام بلندى بسوى رفاه و آسایش عمومى را تدارک کند.

والسلام علیکم
سیدعلى خامنه‌‌اى
10
اردیبهشت‌ماه 1380

نقدی بر مدیریت فرهنگی در جامعه ی ایرانی/ سرمقاله ماهنامه راه/وحید جلیلی

انقلاب فرهنگی منهای فرهنگ انقلابی  (یادداشت)  

 

از نگاه اینان نه جنگ فقر و غنایی وجود دارد نه امام خمینی منادی اسلام پابرهنگان است، نه انقلاب اسلامی حاصلِ فداکاری مستضعفان و نه نظام جمهوری اسلامی عهده دار رفع اختلاف طبقاتی و مبارزه با سرمایه داری و تکاثر...

  

از کمترین چیزهایی که در مورد فرهنگ انقلاب اسلامی می توان ادعا کرد این است که یک "فرهنگ انقلابی" است.
شاخص های فرهنگ انقلابی چیست؟ و مدیریت بخش‏های مختلف فرهنگی کشور چقدر تجلیگاه این شاخص‏ها هستند؟ و اگر نیستند، چرا و چگونه مدیریت فرهنگ انقلاب را به دست گرفته اند؟

آیا اراده و منافع عناصر یا جریان هایی اقتضا می کند که «فرهنگ انقلاب» از «فرهنگ انقلابی» فاصله بگیرد و این ترکیبِ وصفی به یک ترکیب "اضافی"! تبدیل شود؟

ادامه را حتما بادقت بخوانیم...

از کمترین چیزهایی که در مورد فرهنگ انقلاب اسلامی می توان ادعا کرد این است که یک "فرهنگ انقلابی" است.
شاخص های فرهنگ انقلابی چیست؟ و مدیریت بخش‏های مختلف فرهنگی کشور چقدر تجلیگاه این شاخص‏ها هستند؟ و اگر نیستند، چرا و چگونه مدیریت فرهنگ انقلاب را به دست گرفته اند؟

آیا اراده و منافع عناصر یا جریان هایی اقتضا می کند که «فرهنگ انقلاب» از «فرهنگ انقلابی» فاصله بگیرد و این ترکیبِ وصفی به یک ترکیب "اضافی"! تبدیل شود؟

همه ی دوستانی که در یکی - دو دهه ی گذشته از توفیق اجباری هم صحبتی با مدیران یقه سفید عرصه ی فرهنگ در جمهوری اسلامی برخوردار بوده‏اند با کلماتی نظیر کار علمی، کار کارشناسی، برنامه‏ریزی استراتژیک، چشم‏انداز، پرهیز از شعارزدگی و ... آشنایند و البته نتایج درخشان این ادبیات و گفتمان رایج در بسیاری مدیریت های ریز و درشت فرهنگی را نیز بالعیان به نظاره نشسته اند.

روزی در محضر یکی از همین مدیران معظم که فصل مشبعی در لزوم طرد افراطی‏ها، کار کارشناسی و علمی و ترویج مباحث تئوریک داد سخن داده بود عرضه داشتم برای آنکه بدانید ما نیز اهل تأملات دقیق فلسفی و نازک‏اندیشی های ظریف نظری هستیم پرسشی پیش می نهم تا به عنوان یک چالش تئوریک بنیانی مورد توجه قرار گیرد:

"آیا مدیران پرشیاسوار جردن‏نشین مایل یا قادر به تحقق اهداف انقلاب مستضعفان و آرمان‏های اسلام پابرهنگان هستند؟"

آیا چنین پرسشی یک شعار افراطی است یا یک سؤال تئوریک؟

تناقض در اینجاست که این دوستان با همین شعارهای افراطی و غیرعلمی و غیرکارشناسی و صدها هزار خونی که به پایش ریخته شده است روی کار آمده و مناصب خدمت را به چنگ و دندان گرفته‏اند و حالا یادشان افتاده که چقدر عباراتی مثل "اسلام پابرهنگان" و "گرسنگان مغضوب قدرت و پول" افراطی، شعاری، غیرعلمی، غیرکارشناسی، سطحی و ... است.

این مدیران سوار بر اتومبیل‏های آخرین مدل در خیابان‏های جمهوری اسلامی و در حالی که گرسنگان پاپتی انگشت به دهان، برهنگی شان را از بدیهی ترین ارزش‏های مدیریتی انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی نظاره می کنند از این جلسه به آن جلسه می  روند و از لزوم کار عمقی، مقابله با افراطی‏گری، برنامه‏ریزی استراتژیک و ... داد سخن می دهند.

باید سالها و سالها با این جماعت دمخور بوده باشید تا پس از بارها و بارها دور خوردن، شگردهایشان را در مهار فرهنگ انقلابی انقلاب اسلامی و تبدیل انرژی متراکم در پیام آرمانی انقلاب به سوخت اسب های بی بخار عالم سیاست و قدرت دریابید.

وقتی که پای صحبت این حضرات می‏نشینی با آنچنان ظرافت زمختی محتوای انقلاب را از پوستش جدا می کنند و آن‏چنان تفسیر روزآمد، مدرن، خوش‏قیافه و دلچسبی از انقلابی بودن ارائه می کنند که دست آخر انقلابی بودن بر هر چیزی دلالت می کند جز انقلابی بودن!

از نگاه اینان نه جنگ فقر و غنایی وجود دارد نه امام خمینی منادی اسلام پابرهنگان است، نه انقلاب اسلامی حاصلِ فداکاری مستضعفان و نه نظام جمهوری اسلامی عهده دار رفع اختلاف طبقاتی و مبارزه با سرمایه داری و تکاثر.

و تا دلتان بخواهد برای آنکه ادبیات «خشن»، «غیرعلمی»، «شعاری» و «افراطی» امام خمینی که به بهترین وجه در پیام ایشان به هنرمندان (31/6/67) جلوه کرده است تلطیف و تعدیل شود " کلمه‏ها و ترکیب‏های" تازه ابداع کرده‏اند:

انقلاب اسلامی پاسخی است به مدرنیته و جمهوری اسلامی، نظامی است برآمده از آزادی‏خواهی یا معنویت جویی و امام خمینی (ره) یکی از نخبگان و فرهیختگان تفکر شیعی است که مهم ترین شاخصه اش مبارزه با استبداد یا غربزدگی بوده است. او هم کسی است در ردیف بزرگوارانی همچون مرحوم علامه طباطبایی یا میرزای نائینی یا نراقی یا ... .

در نگاه اینان حرف های پنجاه و هفتی نشانه ی ارتجاع، کهنگی، به روز نبودن، شعارزدگی، افراطی گری، بی تجربگی و ... است و در همان حال حرف های پنجاه و ششی نشانه ی پختگی، اعتدال، معقولیت، کارشناسی و ... .

مهم‏ترین خاطره‏ای که از انقلاب اسلامی دارند جابه‏جایی قدرت است و سوار شدن بر اسب مراد.

از کمترین چیزهایی که در مورد فرهنگ انقلاب اسلامی می توان گفت این است که یک فرهنگ انقلابی است. شاخص های فرهنگ انقلابی چیست؟ و مدیریت های بخش های مختلف فرهنگی کشور چقدر تجلیگاه این شاخص ها هستند؟

در نگاه اینان، انقلاب را باید با قیافه ی حق‏به‏جانب و با انواع شگردهای مدیریتی و فلسفی و ... طوری تفسیر کرد که کوچک ترین روزنه‏ای برای تفسیر انقلابی انقلاب و اسلام باقی نماند. در نگاه بسیاری این حضرات، مدیریت فرهنگی یعنی "پهلبد به اضافه ی ته‏ریش".

استراتژی دقیق این مدیران در مواجهه با نیروهای فرهنگی انقلاب (که همان نیروهای انقلابی فرهنگ هستند) استراتژی خوف و رجا یا کج‏دار و مریز است.

برطبق این راهبرد، نیروهای انقلاب را باید بین شب و روز نگاه داشت. نه آن قدر قدرت بیابند و امیدوار شوند که بتوانند مستقلاً و بدون اتکا یا اجازه از باندهای سیاسی و اصحاب قدرت، تاثیری معتنابه بر توده ها بگذارند و نه آن قدر ناامید و خسته شوند که افسار پاره کنند و بر زمره ی زور و تزویر بشورند.

قیف مدیریت فرهنگی در جمهوری اسلامی که گردان ها  را به گروهان و گروهان ها را به دسته و دسته ها را به نفر تبدیل می کند (دیالوگ دردمندانه ی حاج کاظم را [در آژانس شیشه ای] یادتان هست؟) در طی سالیان به فرمول های پیچیده و گاه ساده ای دست یافته است که با آن آهن را هم خرد می کند؛ همان آهنی که "فیه بأس شدید و منافع للناس" است و ادامه ی "لیقوم الناس بالقسط" .

این مدیریت در جست و جوی نوعی انقلاب فرهنگی منهای فرهنگ انقلابی است و این تناقضی است که بسیاری از دستگاه های فرهنگی جمهوری اسلامی را به خود دچار کرده و هر روز فرصت ها و منابع بیشتری را ضایع می کند.

فرهنگ انقلابی هم‏هدف و هم‏مسیر انقلاب فرهنگی است و با انکار و طرد و لعن آن به زبان های مختلف اتفاقی بیش از آنچه تاکنون روی داده رخ نخواهد نمود.

فرهنگ انقلابی بر خلاف تصویرهای دروغین و تفسیرهای سترون گری که از آن ارائه می شود تا منافع اهالی قدرت را تضمین و تأمین کند بسیار لطیف تر، مهربانانه تر، معقول تر، معتدل تر، معنوی تر، آسمانی تر و زمینی تر از همه ورژن های فرهنگ قلابی ماهیگیرانی است که بر ساحل سیاست، خزف قدرت صید می کنند.

فرهنگ انقلابی با تبسم و لبخند و آرامش نه تنها به نظاره ی فقر و فساد و تبعیض نمی نشیند بلکه پرده از چهره ی کریه و خشن و جنایت بار چنین لبخندهایی کنار می زند.

فرهنگ انقلابی، آرامش در حضور ظلم و قرار در برابر "کظه ی ظالم و سغب مظلوم" را نه نشانه ی فرهیختگی و اعتدال و عقل و علم و کارشناسی و ... که قرینه ای بر فساد و فسق می داند چرا که در قاموس فرهنگ انقلابی "اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا" و آگاهان و فرهیختگان بیقرارانند و هر چه فرهیخته تر بیقرارتر.]

در کدامیک از دستگاه های فکری و فرهنگی کشور، استراتژی "بیقراری در برابر کظه ی ظالم و سغب مظلوم" در دستور کار است؟

می گویند فرهنگ انقلابی فرهنگ سفارشی است و از سفارش و دستور و بخشنامه، فرهنگ در نمی آید و نگاه ابزاری به فرهنگ جواب نمی دهد.

آیا پمپاژ محصولات هالیوود و بالیوود و کن و سولقان و ... به جامعه ی ایرانی نیز از همین نگاه و رویکرد سرچشمه گرفته است؟

چگونه است که فرهنگ به هر ایدئولوژی و مرام و مدیر و مالک و باند و شرکت و گروه و غیره ای می تواند سرویس بدهد و چون نوبت به مبنای انقلاب و نظام اسلامی یعنی اسلام انقلابی می رسد آسمان می تپد و دهها نظریه ی دقیق آکادمیک در نقد فرهنگ سفارشی به میدان می آید؟

از سامسونگ و ال‏جی تا کمیته ی امداد، تا کاخ سفید، تا وزارت نیرو، تا سازمان صنایع دستی، تا فمینیست‌ها، تا انجمن حجتیه، تا لیبرال‌ها، تا روابط عمومی مرکز فرش ایران، تا ستاد مبارزه با مواد مخدر، تا نیروی انتظامی، تا یونیسف و فائو، تا ستاد اقامه ی نماز و .... همه و همه می‌توانند از کارگردان های درجه ی یک سینما، تا داستان نویس های تازه کار شهرستانی، تا محققان و پژوهشگران مبرز حوزه و دانشگاه، تا گرافیست های آتلیه های پایتخت، تا خانم جلسه ای های همایش های زنانه، تا روزنامه نگارهای مدرن و سنتی و غیره و غیره را به خدمت بگیرند و سفارش بدهند و حاصل کار هم به قول خودشان، آثار ماندگار، درخشان، تحسین برانگیز، مؤثر، فرهنگ‌ساز و ... از کار دربیاید، اما سخن از پیام امام (ره) به هنرمندان که به میان می آید چهره ها درهم می رود و ابروها به منتهاالیه پیشانی نزدیک می شود و درددل های مدیریت فرهنگی آغاز می شود که "ای آقا! نیستید ببینید ما از دست یک مشت آدم سطحی نگر ِ ظاهربین با این نگاه های ابزاری شان به فرهنگ و هنر و ... چه می کشیم. نمی‏شناسند آقا! نمی دانند! فکر می کنند کار فرهنگی به همین آسانی است. پیچیدگی های مقوله ی فرهنگ را درک نمی کنند. لوازمش را نمی دانند. حالا حضرت امام یک چیزی فرموده اند، باید دید مقدمه‏اش چیست، مؤخره اش چیست، اصلاً مگر آرمان های امام در همه ی حوزه ها محقق شده که شما انتظار دارید توی این حوزه هم شده باشد؟ البته قبول دارم، باید کار کرد، کار جدی، قوی، وسیع، در مورد همین پیام امام ده تا سمینار هم گذاشته بشود کم است. اینقدر این پیام جای کار دارد! باید تعاریف دربیاید، معانی مشخص بشود، به‌روز بشود، نظرات مختلف مطرح بشود، جمع بندی بشود، در کمیسیون های تخصصی راهبردی بشود، کاربردی بشود.

آقا مقوله ی فرهنگ، پیچیده است، ظریف است، لطیف است؛ ببخشید یک لحظه، خانم منشی! شماره ی سامسونگ را بگیرید ببینید چک سوم را کی می دهند؟ فیلم‌شان نمی رسد ها! بله عرض می کردم. مقوله ی فرهنگ پیچیده است، ظریف است، نباید مثل کمونیست ها دنبال یک فرهنگ سفارشی مصنوعی ابزاری باشیم."

از کمترین چیزهایی که در مورد فرهنگ انقلاب اسلامی می توان گفت این است که یک فرهنگ انقلابی است. شاخص های فرهنگ انقلابی چیست؟

و مدیریت های بخش های مختلف فرهنگی کشور چقدر تجلیگاه این شاخص ها هستند؟ و اگر نیستند چرا و چگونه مدیریت فرهنگ انقلاب را به دست گرفته اند؟

*خداوندا عمل به دستورات ولیمان را نصیبمان کن وگرنه...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد